شب همان شب که سفر مبداء دوران می شد خط به خط باور تقویم مسلمان می شد شب همان شب که جهانی نگران بود

شب همان شب که سفر مبداء دوران می شد خط به خط باور تقویم مسلمان می شد شب همان شب که جهانی نگران بود

شب همان شب که سفر مبداء دوران می شد خط به خط باور تقویم مسلمان می شد شب همان شب که جهانی نگران بود

شب همان شب که سفر مبداء دوران می شد خط به خط باور تقویم مسلمان می شد شب همان شب که جهانی نگران بود

شب همان شب که سفر مبداء دوران می شد خط به خط باور تقویم مسلمان می شد شب همان شب که جهانی نگران بود
شب همان شب که سفر مبداء دوران می شد خط به خط باور تقویم مسلمان می شد شب همان شب که جهانی نگران بود
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
شب همان شب که سفر مبداء دوران می شد خط به خط باور تقویم مسلمان می شد شب همان شب که جهانی نگران بود

شب همان شب که سفر مبداء دوران می شد

خط به خط باور تقویم مسلمان می شد

شب همان شب که جهانی نگران بود آن شب

صحبت از جان پیمبر به میان بود آن شب

در شب فتنه شب فتنه شب خنجرها

باز هم چاره علی بود نه آن دیگرها

مرد مردی که کمر بسته به پیکار دگر

بی زره آمده در معرکه یک بار دگر

تا خود صبح خطر دور و برش می رقصید

تیغ عریان شده بالای سرش می رقصید

مرد آن است که تا لحظهٔ آخر مانده

در شب خوف و خطر جای پیمبر مانده

گر چه باران به سبو بود و نفهمید کسی

و محمد خود او بود و نفهمید کسی

در شب فتنه شب فتنه شب خنجرها

باز هم چاره علی بود نه آن دیگرها

دیگرانی که به هنگامه تمرّد کردند

جان پیغمبر خود را سپر خود کردند

بگذارید بگویم چه غمی حاصل شد

آیهٔ ترس برای چه کسی نازل شد

بگذارید بگویم خطر عشق مکن

جگر شیر نداری سفر عشق مکن

عنکبوت آیه ای از معجزه بر سر در دوخت

تاری از رشته ایمان تو محکم تر دوخت

از شب ترس و تبانی چه بگویم دیگر؟!

از فلانی و فلانی چه بگویم دیگر؟!

 


تعداد بازديد : 335
پنجشنبه 19 مرداد 1391 ساعت: 10:44
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف