شهادت امام عسکری ع

شهادت امام عسکری ع

شهادت امام عسکری ع

شهادت امام عسکری ع

شهادت امام عسکری ع
شهادت امام عسکری ع
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
سامرا سُرمن رأی بودی

سامرا سُرمن رأی بودی
چند وقتی است سرد و دلگیری

داری ای خاک پر ز غم کم کم
بوی شهر مدینه می گیری
--
هر کجا رفته ام دم مغرب
حرم اهل بیت غوغا بود

نه، ولی سامرا غروب که شد
خالی از زائر و چه تنها بود
--
چلچراغی نبود دور ضریح
فرشهایش تمام خاکی بود

غربت این چهار قبر غریب
از بقیع و مدینه حاکی بود
--
همه دلخوشی ما این بود
لااقل یک حسن حرم دارد

حال قبری خراب و ویرانه
پیش این دیده ترم دارد

--
عمه و مادر امام زمان
قبرشان گر چه نیمه ویران بود

به خدا پانخورده چادرشان
نشده رویشان به ضربه کبود
--
هر کسی رفت حج بیت الله
بست احرام از برای طواف

یاد آقای سامرا باشد
بین هر ناله و دعای طواف
--
مثل پروانه در طواف شمع
پسری دور بستر بابا

پاک می کرد قطره های اشک
کم کم از دیده تر بابا
--
تا که گفت آب ظرف آب آورد
لب عطشان او تکان می خورد

کی به پیش نگاه این فرزند
بر دهان چوب خیزران می خورد

--
عمه ای بود و مادری هم بود
نه میان نگاه های حرام

وای از ماجرای بزم شراب
وای از ازدحام شهر شام
--
آستینها حجاب سر می شد
بین آن گیر و دار در بازار

چه کسی دیده است دعوای
زن و یک نیزه دار در بازار
--
آنقدر نیزه را تکان ندهید
چونکه جا باز کرده در حنجر

زیر پایت نگاه کن نامرد
سرش افتاده باز بین گذر

(قاسم نعمتی)


تعداد بازديد : 25
شنبه 01 مهر 1402 ساعت: 13:05
نویسنده:
نظرات(0)
سامرا، از غم تو، جامه دران است هنوز

سامرا، از غم تو، جامه دران است هنوز
چشم «نرگس» به جمالت، نگران است هنوز

دل شهزاده ی روم، آینه ی دلبری ت
تاک ها مست تو و این لقب عسکری ت

پسر حضرت هادی! به فدایت پدرم
پدر حضرت مهدی! به فدایت پسرم

حج نرفتی تو، ولی قبله ی حاجات شدی
تو خودت، عین صفا، مشعر و میقات شدی


کعبه، یک چاردهم، بی تو صفا کم دارد
بی تو، یک چاردهم، عطر خدا کم دارد

ماه زیبا! حسنِ دوم زهرا! برخیز
مهدی ت دل نگرانت شده، بابا! برخیز

باز هم جانِ جهان را، تو در آغوش بگیر
صاحب عصر و زمان را، تو در آغوش بگیر

روی زانو بنشان آینه ی طاها را
تو ببوس از طرف ما، پسر زهرا را

غم پرپر شدنِ چون تو کریمی، سخت است
به رقیه قسم! آقا! که یتیمی سخت است

قاسم صرافان


تعداد بازديد : 23
شنبه 01 مهر 1402 ساعت: 13:04
نویسنده:
نظرات(0)
تسلیت ای حجت ثانی عشر یابن الحسن

تسلیت ای حجت ثانی عشر یابن الحسن
زود بود از بهر تو داغ پدر یابن الحسن

قلب بابت از شرار زهر دشمن آب شد
سوخت جسم و جانش از پا تا به سر یابن الحسن

کودک شش ساله بودی بر پدر خواندی نماز
ریختی از چشم خود خون جگر یابن الحسن

زود گرد بی کسی بر ماه رخسارت نشست
زود کردی جامه ی ماتم به بر یابن الحسن

طفل بودی پیش چشمت چشم بابا بسته شد
تو نگه کردی و او زد بال و پر یابن الحسن

قرنها فریاد زهرا مادرت آید بگوش
از مدینه بین آن دیوار و در یابن الحسن

یوسف زهرا بیا با ما بگو آخر چرا؟
تربت زهراست مخفی از نظر یابن الحسن

قرنها چشم تو گریان است بر جدت حسین
لحظه لحظه ریختی اشک از بصر یابن الحسن


تعداد بازديد : 30
شنبه 01 مهر 1402 ساعت: 13:03
نویسنده:
نظرات(0)
یازده بار جهان گوشه ی زندان کم نیست

یازده بار جهان گوشه ی زندان کم نیست
کنج زندان بلا گریه ی باران کم نیست

سامرائی شده ام، راه گدایی بلدم
لقمه نانی بده از دست شما نان کم نیست

قسمت کعبه نشد تا که طوافت بکند
بر دل کعبه همین داغ فراوان کم نیست


یازده بار به جای تو به مشهد رفتم
بپذیرش به خدا حج فقیران کم نیست

زخم دندان تو و جام پر از خون آبه
ماجرائی است که در ایل تو چندان کم نیست

بوسه ی جام به لب های تو یعنی این بار
خیزران نیست ولی روضه ی دندان کم نیست

از همان دم پسر کوچکتان باران شد
تاهمین لحظه که خون گریه ی باران کم نیست

در بقیع حرمت با دل خون می گفتم
که مگر داغ همان مرقد ویران کم نیست

سید حمیدرضا برقعی


تعداد بازديد : 23
شنبه 01 مهر 1402 ساعت: 13:03
نویسنده:
نظرات(0)
شد عزای باب مظلومت بیا یابن الحسن

شد عزای باب مظلومت بیا یابن الحسن
جان به قربان تو ای صاحب عزا یابن الحسن

عسگری مسموم شد از زهر بیداد و ستم
کز غمش سوزد دل اهل ولا یا بن الحسن

در عزای عسگری آید زنای اهل دل
صد فغان همراه با شور ونوا یابن الحسن

آب شد شمع وجودش زاتش زهر ستم
خاک غم بر سر کنم زین ماجرا یابن الحسن

در جوانی رفت از دنیا امام عسگری
شد کویر دل از این غم شعله زا یابن الحسن

این مصیبت را زسوز سینه و با اشک وآه
تسلیت گوئیم امشب بر شما یابن الحسن

گاه از هجران جانسوز تو سوزم همچو شمع
گاه از فقدان آن نور هدی یابن الحسن

دست رد بر سینه ام امشب مزن زیرا که من
با محبان تو هستم آشنا یابن الحسن


تعداد بازديد : 13
شنبه 01 مهر 1402 ساعت: 13:02
نویسنده:
نظرات(0)
مى زند آتش به قلبم سوز داغ عسکرى

مى زند آتش به قلبم سوز داغ عسکرى
گیرد امشب اشک من هر دم سراغ عسکرى

شد به سن کودکى فرزند دلبندش یتیم
گشت دُرّ اشک مهدى چلچراغ عسکرى

در دل صحراى غم ها و به دشت سرخ عشق
لاله سان شد قلب ما خونین ز داغ عسکرى

بس که اندوه فراوان دید از جور خسان
شد لبالب از مى غم ها ایاغ عسکرى

با گلاب اشک و با سوز درون گوید سخن
«حافظى» آن بلبل خوش خوان باغ عسکرى
(محسن حافظى)


تعداد بازديد : 0
شنبه 01 مهر 1402 ساعت: 13:00
نویسنده:
نظرات(0)
سجده ی بی "خدا خدا" هرگز /

یا امام عسگری (ع)
مدح و مناجات و روضه امام حسن عسگری(ع)

سجده ی بی "خدا خدا" هرگز
بی ولای تو "ربنا" هرگز
عصمت الله اکبری آقا
از ولی خدا ، خطا؟ هرگز
هر چه دارم خودت عطا کردی
نزد غیر توام گدا؟ هرگز
من گره خورده ام به ایوانت
از تو باشم دمی جدا ؟ هرگز
پر زدن از فضای "دلتنگی"
جز به صحنین سامرا هرگز

چند وقتی شده.... که تب دارم
از تو یک کربلا طلب دارم

در کرمخانه تا تو را دیدم
بین دستانت "آتنا" دیدم
از ازل روی این دل زارم
از تو من چند رد پا دیدم
قبل اینکه به سامرا آیم
به گمانم تو را دو جا دیدم
اولین بار، پیش قبر حسن
دومین بار ، کربلا دیدم
وقت یاد از حریم پاک تو
در حرم هایشان تو را دیدم

من ندارم ، به من برس آقا
که نباشم چو خار و خس آقا

با اجازه کمی برای دلت
روضه میخوانم از هوای دلت
داغ مسمار و سینه را آقا
می‌گذاری بگو کجای دلت?
هر شب از داغ مادرت زهرا (س)
قتل نفسیست در سرای دلت ...
ختمِ به کربلا و گودال است
مثل هر دفعه ماجرای دلت
یک سوال از من و ... جواب از تو...
نیزه ای رفت لابلای دلت؟
من یک از صد هزار را گفتم
گریه کم کن دلم فدای دلت

گریه کم کن که گریه ها داری
ای که از روضه ام عزاداری

سنگ کوفی نخورد بر سر تو
زیر سم ها نرفت پیکر تو
روبروی سکینه (س) و زینب (س)
غرق در خون نشد سراسر تو
مملو از خاک و خون و خاکستر
حنجرت را ندید مادر تو
پیش چشمت نشد خدا را شکر
اربا اربا علیِ اکبر تو
خیمه هایت نسوخت با هیزم
تازیانه نخورد دختر تو
هیچ دستی نزد کنار سرت
خیزران بر لب مطهر تو

من یک از صدهزار را گفتم
قصه ای آبدار را گفتم

من که از روضه سر در آوردم
از دل خود جگر درآوردم
بین این روضه از زبان خودم
دو سه تا چشم تر درآوردم
عفو کن جان حجت ابن الحسن(ع)
گریه ات را اگر درآوردم
آن قدر گریه کرده ام آقا
از دو چشمم پدر درآوردم
نخل دردم که با دو قطره ی اشک
مطمئنم ثمر درآوردم
هر زمانی که روضه ای خواندم
سوی گودال پر درآوردم

سوی گودال سنگ می انداخت
به تنش نیزه چنگ می انداخت....

جعفر ابوالفتحی

 

منبع:

www.neyjaf.ir
 


تعداد بازديد : 229
سه شنبه 14 دی 1395 ساعت: 14:58
نویسنده:
نظرات(0)
آماده شده کاسه ی خالیِ گدایی

آماده شده کاسه ی خالیِ گدایی

همنام حسن بی برو برگرد کریم است

علی علی بیگی


تعداد بازديد : 325
شنبه 20 آذر 1395 ساعت: 10:35
نویسنده:
نظرات(0)
حریم قدس تو در سامرا صفا دارد



حریم قدس تو در سامرا صفا دارد
شمیم عطر تو را نکهت صبا دارد

تراب گر چه به سرداب گشته زیب زمین
صفا و مروه کجا این چنین سرا دارد

گدای سامری کوی تو به من فهماند
چقدر سائل و درمانده و گدا دارد

به غربتی که غریب مدینه معروف است
غریب چون حسن عسکری چرا دارد

چقدر بر شجر عترت نبی دشمن
عداوت و حسد و بغض و کین روا دارد

نکرد معتمد از روی جد و مامت شرم
هنوز دشمن تان بر شما جفا دارد

اگر چه زهر اثر کرد بر دل و جانش
فتاد لرزه به دست و به لب ثنا دارد

ز جام مصطکی و مرهم اثر بخشش
چگونه خون جگری رغبت دوا دارد

چراغ عمر شریف تو ای امام همام
خموش گشت و قدر شکوه از قضا دارد

کسی که عالم امکان به دست او باشد
برای سوگ پدر جامه عزا دارد

یتیم گشته امامی که از پس غیبت
برای غربت بابش به لب نوا دارد

به کذب هر که بگوید امام کافی نیست
امام از غم امت نشانه ها دارد

نشان غربت مهدی همین بس است که او
حضور در پس آن پرده خفا دارد

به سینه داغ شما مثل کوه سنگین است
که راه حق و حقیقت فقط بلا دارد

 

جواد کلهر


تعداد بازديد : 321
پنجشنبه 18 آذر 1395 ساعت: 14:00
نویسنده:
نظرات(0)
از دور باد محضرت ، آقا سلام من

از دور باد  محضرت ، آقا سلام من
بر ساحت تو و پسرت ، احترام من

بعد از "محرم" و "صفر" و "محسنیه" شد...
پیراهن عزای تو ، "حسن ختام" من

 

 

پوریا باقری


تعداد بازديد : 317
پنجشنبه 18 آذر 1395 ساعت: 13:59
نویسنده:
نظرات(0)
سجده ی بی "خدا خدا" هرگز

یا امام عسگری (ع)
مدح و مناجات و روضه امام حسن عسگری(ع)

سجده ی بی "خدا خدا" هرگز
بی ولای تو "ربنا" هرگز
عصمت الله اکبری آقا
از ولی خدا ، خطا؟ هرگز
هر چه دارم خودت عطا کردی
نزد غیر توام گدا؟ هرگز
من گره خورده ام به ایوانت
از تو باشم دمی جدا ؟ هرگز
پر زدن از فضای "دلتنگی"
جز به صحنین سامرا هرگز

چند وقتی شده.... که تب دارم
از تو یک کربلا طلب دارم

در کرمخانه تا تو را دیدم
بین دستانت "آتنا" دیدم
از ازل روی این دل زارم
از تو من چند رد پا دیدم
قبل اینکه به سامرا آیم
به گمانم تو را دو جا دیدم
اولین بار، پیش قبر حسن
دومین بار ، کربلا دیدم
وقت یاد از حریم پاک تو
در حرم هایشان تو را دیدم

من ندارم ، به من برس آقا
که نباشم چو خار و خس آقا

با اجازه کمی برای دلت
روضه میخوانم از هوای دلت
داغ مسمار و سینه را آقا
می‌گذاری بگو کجای دلت?
هر شب از داغ مادرت زهرا (س)
قتل نفسیست در سرای دلت ...
ختمِ به کربلا و گودال است
مثل هر دفعه ماجرای دلت
یک سوال از من و ... جواب از تو...
نیزه ای رفت لابلای دلت؟
من یک از صد هزار را گفتم
گریه کم کن دلم فدای دلت
 
گریه کم کن که گریه ها داری
ای که از روضه ام عزاداری

سنگ کوفی نخورد بر سر تو
زیر سم ها نرفت پیکر تو
روبروی سکینه (س) و زینب (س)
غرق در خون نشد سراسر تو
مملو از خاک و خون و خاکستر
حنجرت را ندید مادر تو
پیش چشمت نشد خدا را شکر
اربا اربا علیِ اکبر تو
خیمه هایت نسوخت با هیزم
تازیانه نخورد دختر تو
هیچ دستی نزد کنار سرت
خیزران بر لب مطهر تو

من یک از صدهزار را گفتم
قصه ای آبدار را گفتم

من که از روضه سر در آوردم
از دل خود جگر درآوردم
بین این روضه از زبان خودم
دو سه تا چشم تر درآوردم
عفو کن جان حجت ابن الحسن(ع)
گریه ات را اگر درآوردم
آن قدر گریه کرده ام آقا
از دو چشمم پدر درآوردم
نخل دردم که با دو قطره ی اشک
مطمئنم ثمر درآوردم
هر زمانی که روضه ای خواندم
سوی گودال پر درآوردم

سوی گودال سنگ می انداخت
به تنش نیزه چنگ می انداخت....

جعفر ابوالفتحی


تعداد بازديد : 195
پنجشنبه 18 آذر 1395 ساعت: 13:55
نویسنده:
نظرات(0)
مستیم، مست باده ی انگور عسگری پس حد به ما زدند به دستور عسکری تقصیر ما نبود که انگور شد شراب تابیده �

مستیم، مست باده ی انگور عسگری
پس حد به ما زدند به دستور عسکری

تقصیر ما نبود که انگور شد شراب
تابیده بود بسکه به ما نور عسکری

تقصیر طعم چایی شیرین سامراست
افتاده است در سر ما شور عسکری

گلدسته هم ز شدت مستی خراب شد
در “سر من رئا” شده کیفور عسکری

ما را غم قیامت و هول حساب نیست
تا دست ماست نامه ی ممهور عسکری

محمد علی کاروان

 

کانال تلگرام سایت حرم شاه :

https://telegram.me/harameshah2

 


تعداد بازديد : 265
یکشنبه 04 بهمن 1394 ساعت: 9:48
نویسنده:
نظرات(0)
روضه امام حسن عسکری زهری که رفت بر جگرت بی حساب شد حالت ز ظلم دوره زمانه عذاب شد امروز سامرا شده گری�

روضه امام حسن عسکری (ع)


زهری که رفت بر جگرت بی حساب شد
حالت ز ظلم دوره زمانه عذاب شد

امروز سامرا شده گریان روضه ات
همپای تو که کاسه ی چشمت پرآب شد

وقتی گذشت از سرتان غصه ی عطش
کارت بکاء بر لب طفل رباب شد

از داغ کربلا تن تو درد می کند
پرخون دلت ز ماتم بزم شراب شد

باشد همیشه صحن و سرایت غریب تر...
از قبر مادری که سرایش تراب شد

در آرزوی "جنت" پاکت همیشه من
یعنی که رویت حرم تو ثواب شد

علی احمدیان

 

کانال تلگرام سایت حرم شاه :

https://telegram.me/harameshah2

 


تعداد بازديد : 185
دوشنبه 30 آذر 1394 ساعت: 23:39
نویسنده:
نظرات(0)
شهادت حضرت امام حسن عسگری علیه السلام ای به قربان جمالت یا امام عسگری پر زند دل در هوایت یا امام عس�

شهادت حضرت امام حسن عسگری علیه السلام

 

ای به قربان جمالت یا امام عسگری

پر زند دل در هوایت یا امام عسگری

آرزویم باشد آقا ، کاش من هم می شدم

خادم صحن و سرایت یا امام عسگری

من بمیرم از غم عظمای تو آقای من

میرسد هر دم صدایت یا امام عسگری

(میشوم من هم مدافع بهر دربار شما )

( تا کنم جان را فدایت یا امام عسگری )

من شدم عمری غلام روسیاه مهدی ات

تا کنم جلب رضایت یا امام عسگری مدح

 

 

 

شاعر : مجید آقاجانی ( گدای ارباب )

 

کانال تلگرام سایت حرم شاه :

https://telegram.me/harameshah2

 


تعداد بازديد : 183
دوشنبه 30 آذر 1394 ساعت: 18:04
نویسنده:
نظرات(0)
عمر من رفت به یک گوشه ی زندان پسرم همدمم هست غم و غصه فراوان پسرم سامرا بود سرای خوش شادی و سرور حال م

عمر من رفت به یک گوشه ی زندان پسرم
همدمم هست غم و غصه فراوان پسرم
سامرا بود سرای خوش شادی و سرور
حال من هست ولی حال پریشان پسرم
صبح تا شب که کسی نیست ولی می ارزد
سجده و ذکر و دعا و دم قرآن پسرم
اینکه هم بند من است بی ادبی می کند و
می دهد فحش به من بی حد و پایان پسرم
غل و زنجیر همه تاب و توانم برده
نیست اینجا کسی انگار مسلمان پسرم
گاه زندان و گهی اذیت این زندانبان
حاضرم تا که بگیرند زمن جان پسرم
غصه ای نیست به جز داغ اسارت بخدا
تک و تنها وسط دشت و بیابان پسرم
دست بسته به روی ناقه ی عریان بردند
عمه ات بود ولی خسته و بیجان پسرم
جگرم از غم این فاجعه ها سالم نیست
چه کنم روضه مرا کشت بدینسان پسرم


قاسم احمدی

 

کانال تلگرام سایت حرم شاه :

https://telegram.me/harameshah2

 


تعداد بازديد : 195
دوشنبه 30 آذر 1394 ساعت: 10:58
نویسنده:
نظرات(0)
آدمم؛ آدمِ خودت آقا.. ز طفولیتم گدا بودم کاش از دیار خود امروز عازم شهر سامرا بودم گرچه زندانی و محا�

آدمم؛ آدمِ خودت آقا..
ز طفولیتم گدا بودم
کاش از دیار خود امروز
عازم شهر سامرا بودم

گرچه زندانی و محاصره ای
عسگری و…چه هیبتی داری
سامرایت که آمدم گفتم…
چه غریبی؛چه غربتی داری

شیعیان شما ببین آقا
همه شان را به خاک و خون بستند
مردم نیجریه هم امروز…
مثل تو مردمی غریب هستند


حامد جولازاده


تعداد بازديد : 163
دوشنبه 30 آذر 1394 ساعت: 10:53
نویسنده:
نظرات(0)
مسیر روضه ام امشب به سامرا افتاد عزیز فاطمه در هجره بی صدا افتاد غریب بود و کسی را نداشت، وقتی که می�

مسیر روضه ام امشب به سامرا افتاد
عزیز فاطمه در هجره بی صدا افتاد

غریب بود و کسی را نداشت، وقتی که
میانِ هجره ی تاریک خود ز پا افتاد

توان نداشت بگوید که آب می خواهم
خلاصه با لب خشکیده از نوا افتاد

تلاش کرد نیفتد زمین، ولیکن حیف
به روی خاکِ غریبانه، بارها افتاد

وضو گرفت و، به سختی سرش به مُهر رسید
و باز از شرر زهر، بی هوا افتاد

به زحمت از جگرش داد زد بیا مهدی
ببین که این پدرِ خسته بی عصا، افتاد

بلند شد که کمی رو به قبله بنشیند
نشست لحظه ای و، رو به کربلا افتاد

زمینِ هجره خنک بود و شیب هم که نداشت
کفن که داشت، چرا یاد بوریا افتاد؟

رضاباقریان

 

 

کانال تلگرام سایت حرم شاه :

https://telegram.me/harameshah2


 


تعداد بازديد : 179
یکشنبه 29 آذر 1394 ساعت: 9:47
نویسنده:
نظرات(1)
سامرا، بازباصفا شده ای درحریمت برو بیا داری اربعین پا به پایِ کرببلا زائرودسته عزا،داری بازهم گن

سامرا، بازباصفا شده ای

درحریمت برو بیا داری

اربعین پا به پایِ کرببلا

زائرودسته عزا،داری

بازهم گنبدِ طلائی تو

مثلِ مشهد زدورمعلوم است

همه دانند زیرِ این گنبد

مدفن دو امام ِ معصوم است
معرفت حکم میکند اینجا

وقتِ گریه به رسمِ جود وکرم

همه یادی کنیم این شبها

از تمام ِ مدافعانِ حرم
تا ابد یادمان نخواهد رفت

راهِ ما در مسیرِعاشوراست

در کنارِ دعایِ صاحبمان

امنیت زیرِ سایه شهداست
همه داخوشیِ ما این است

لااقل یک حسن حرم دارد

صبح و ظهروغروب سفره بپاست

بسکه صاحبحرم ، کرم دارد
اهلِ بیت رسول این ایام

به غم وغصه ها اسیر شدند

راستی بین بچه هایِ علی

این حسن ها چه زود پیر شدند
چشم خود باز کرد و باگریه

پسر خویش را نگاهی کرد

دست انداخت دورِ گردنِ او

لب اورا رویِ لبش آورد
زیر لب گفت:الوداع پسرم

بعداز این موسم جدائی هاست

این بیابان نشینی ماها

همه اش ارث مادرت زهراست
بعد از آنکه زدند مادر را

جایِ او کنجِ بیت الاحزان شد

شادی از خانواده ما رفت

بیت الاحزان شبی که ویران شد
عصمت الله پشت در افتاد

پایِ دشمن به خانه اش واشد

آنقدر با قلاف کوبیدند

استخوانهایِ بازویش تا شد
محسنِ بی گناه را کشتند

دادِ زصدیقه را در آوردند

فضه و جد ما به پشتِ در

جسم ششماهه دفن میکردند
تشنه قدری آب بودم من

لب عطشانِ من تکان می خورد

کی به پیش نگاهت ای بابا

لب من چوبِ خیزران می خورد
عمه ات هست و مادرت هم هست

نه میانِ نگاههای حرام

وای از ماجرایِ بزم شراب

وای از ازدحام شهرِ شام
آستینها حجاب سر میشد

بین آن گیر ودار در بازار

چه کسی دیده است دعوایِ

زن و یک نیزه دار در بازار

قاسم نعمتی

 

کانال تلگرام سایت حرم شاه :

https://telegram.me/harameshah2

 


تعداد بازديد : 197
یکشنبه 29 آذر 1394 ساعت: 9:44
نویسنده:
نظرات(0)
آن کعبه ای که صاحب کعبه دچارش شد قسمت نشد حاجی شود، حق بی قرارش شد یک روز بین شیرها الله اکبر گفت شیر

آن کعبه ای که صاحب کعبه دچارش شد
قسمت نشد حاجی شود، حق بی قرارش شد

یک روز بین شیرها الله اکبر گفت
شیر درنده محو او گشت و دچارش شد

 

اسب چموشی را لگام انداخت…نازش کرد…
آن اسب رامش شد، سپس آقا سوارش شد

وقتی سه سال آقای ما در بین زندان بود
یعنی سه سالِ سخت، غربت… یارِ غارش شد

در روزها، در کنج زندان روزه داری کرد
شب ها مناجات و نماز و گریه کارش شد

گرچه دل تاریک و سنگی داشت زندان بان
آقا دعایش کرد تا تقوا نثارش شد

تا معتمد فهمید با زندان حریفش نیست
با جام زهری سویش آمد… سفره دارش شد

مسموم شد آقا، میان حجره اش افتاد
بر خاک چنگی می زد و دلتنگ یارش شد

از تشنگی آبی طلب کرد از غلام اما
مانع ز نوشیدن دو دست رعشه دارش شد

شکر خدا فرزندش آمد این دم آخر
دیدار رویش روزی چشمان تارش شد

این جا امام عسکری در بین این حجره…
…جان کندنش بر روی پایِ یادگارش شد

در کربلا اما همین که جد او افتاد
قاتل به روی سینه، یارِ احتضارش شد

رحمی به کهنه جامه اش حتی نکردند و…
…دست کسی غارتگر آن یادگارش شد

سالار زینب را میان خون رها کردند
گرمای سوزانِ بیابان سایه سارش شد

زینب اسیری رفت و جای یک کفن آخر…
…تکه حصیری بر تن شاه و نگارش شد

محمد جواد شیرازی

 

کانال تلگرام سایت حرم شاه :

https://telegram.me/harameshah2

 


تعداد بازديد : 193
یکشنبه 29 آذر 1394 ساعت: 9:43
نویسنده:
نظرات(0)
آنکه بر محضر شما نرسد مطمئنا که تا خدا نرسد بهتر است اینکه زیر خاک رود آن سری که به سامرا نرسد عطرِ س

آنکه بر محضر شما نرسد
مطمئنا که تا خدا نرسد
بهتر است اینکه زیر خاک رود
آن سری که به سامرا نرسد
عطرِ سرداب را نفهمیده
آنکه بر "سُرَّ مَن رَا ...نرسد
چشم برخاکِ آن اگر بکشیم
آسمان هم به گرد ما نرسد
سامرا رفته ها به من گفتند
هیچ جایی به کربلا نرسد
از کفن کردنی دوباره بخوان
تا که روضه به بوریا نرسد

با حسینیم با حسن هستیم
ما گدای دوتا حسن هستیم

نام ما را که از قدیم نوشت
از گدایان این حریم نوشت
تا خدا حال و روز ما را دید
بعدِ نام حسن کریم نوشت
تا که پیش تو درد دل کردیم
نام ما را خدا کلیم نوشت
دل ما را اسیر کرد آنکه
بال جبریل را گلیم نوشت
رفته بودیم مشهد و آقا
باز هم روزی عظیم نوشت
سامرا واجبیم ، امام رضا
نه کبوتر که یا کریم نوشت

با حسینیم با حسن هستیم
ماگدای دوتا حسن هستیم

این طرف صحن صاحب کرم است
آن طرف یک غریب بی حرم است
این طرف هرچه هست زائر هست
آن طرف بی چراغ بی علم است
این طرف احترام می بینی
آن طرف ناسزا که دم به دم است
سامرا شد خراب فهمیدم
چقدر روضه ها شبیه هم است
مادری اند هر دوتا آقا
موسپید است هر که غرق غم است
پیش هر دو به گریه می شنوی
روضه ی پهلویی که محترم است

باحسینیم با حسن هستیم
ما گدای دوتا حسن هستیم

کاش پلکت کمی تکان بخورد
به زمین ورنه آسمان بخورد
پسرت آمده است تا جگرت
زخم کمتر از این و آن بخورد
ظرف آبی به دستهایش تا
پدر آبی نفس زنان بخورد
می خورد ظرف هی به دندانت
چه کند آب نیمه جان بخورد
خوب شد کودکت ندیده لبت
ضربه از چوب خیزران بخورد
روی پیشانی ات فقط چین است
آه اگر سنگ بی امان بخورد
**
عمه مانده است زیر هر ضربه
که مبادا به دختران بخورد
دختران تشنه اند و با خنده
لقمه ی خویش را سنان بخورد

با حسینیم با حسن هستیم
ما گدای دوتا حسن هستیم

حاج حسن لطفی

 

کانال تلگرام سایت حرم شاه :

https://telegram.me/harameshah2

 


تعداد بازديد : 337
شنبه 28 آذر 1394 ساعت: 19:50
نویسنده:
نظرات(0)
ليست صفحات
تعداد صفحات : 8
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف