مادر از زندگی خویش تو بیزار مشو ای قرار دل من خسته زدلدار مشو خیز و تا جمع کنم بستر خونین تو را مرو

مادر از زندگی خویش تو بیزار مشو ای قرار دل من خسته زدلدار مشو خیز و تا جمع کنم بستر خونین تو را مرو

مادر از زندگی خویش تو بیزار مشو ای قرار دل من خسته زدلدار مشو خیز و تا جمع کنم بستر خونین تو را مرو

مادر از زندگی خویش تو بیزار مشو ای قرار دل من خسته زدلدار مشو خیز و تا جمع کنم بستر خونین تو را مرو

مادر از زندگی خویش تو بیزار مشو ای قرار دل من خسته زدلدار مشو خیز و تا جمع کنم بستر خونین تو را مرو
مادر از زندگی خویش تو بیزار مشو ای قرار دل من خسته زدلدار مشو خیز و تا جمع کنم بستر خونین تو را مرو
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
مادر از زندگی خویش تو بیزار مشو ای قرار دل من خسته زدلدار مشو خیز و تا جمع کنم بستر خونین تو را مرو

مادر از زندگی خویش تو بیزار مشو
ای قرار دل من خسته زدلدار مشو

خیز و تا جمع کنم بستر خونین تو را
مرو از هوش دگر خسته وبیمار مشو

فقط از بهر شفا کن تو دعا وپس از این
طالب مرگ خود از خالق دادار مشو

با نگاهت به خدا قلب مرا سوزاندی
اینقدر جان حسن خیره به مسمار مشو

من خودم زیر  بغل های تورا می گیرم
تو فقط پیش علی دست به دیوار مشو

حسن جواهری


تعداد بازديد : 201
چهارشنبه 06 اردیبهشت 1391 ساعت: 1:08
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف