loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 177 پنجشنبه 31 فروردین 1391 نظرات (0)

السلام علی قلب الزینب الصبور

خاطره

ماجرای یک (سپر) در اول یک زندگی

تا سپر گشتن میان غصه ی یک زندگی

 

دختری در خانه بنشسته بدیده رنج را

خاطرات تلخ یک در ، رفتن یک گنج را...

صبر مادر روزهای واپسین سر رفته بود

چون برای گریه کردن جای دیگر رفته بود

تا مصیبت آمد و کاشانه ی مارا گرفت

شعله ای از در دوید و دامن زهرا گرفت

تا که زد ضرب لگد بر در،کمی بی تاب شد

پشت در افتاد و همچون شمع سوزان آب شد

خانه گریان بود و از این خانه مادر رفته بود.....

شرح سیلی را اگر می گفت بابا رفته بود

...روز آخر مادرما بسترش را جمع کرد

گاهگاهی خنده گاهی گریه همچون شمع کرد

با تمام ناتوانی کارهای خانه کرد

اشک ریزان دست لرزان موی ما را شانه کرد!

گرد های خانه را وقتی به جارو می گرفت

گاهگاهی هر دو دستش را به پهلو می گرفت!

تشنه می شد آب می نوشید آن نور دوعین

آب می نوشید و زیر لب صدا می زد حسین ....

...از مدینه خسته و از مردمانش سیر شد

من بمیرم باب من از هجر زهرا پیر شد

 ایمان غلامی(باب الجنه)


از وبلاگ بوی پیراهن یوسف

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 72
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 1024
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 11,954
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 89
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 15,355
  • بازدید ماه : 22,682
  • بازدید سال : 397,482
  • بازدید کلی : 22,644,443