امام هادی(ع)-مدح
از ابتدا گِل من را خدا مطهر کرد
و بعد عشق تو را در دلم مقدر کرد
به نور ناب نگاه چهارده خورشید
وجود و فطرت و ذات مرا منور کرد
زلال ناب ولایت به جان من نوشاند
سپس تمام دلم را به نام حیدر کرد
به فضل و رحمت زهرا سرشت قلبم را
زلال اشک مرا از تبار کوثر کرد
سپس کمی نمک روضه در وجودم ریخت
به عطر سیب حسینی مرا معطر کرد
مرا اسیر غزل های چشم تو می خواست
نگاه روشنتان را کُمیت پرور کرد
چگونه می شود الطاف بی کران تو را
چگونه می شود ای با شکوه باور کرد
خدا اراده نموده که شاعرت باشم
همیشه هر سحر جمعه زائرت باشم
به غیر وادی عشق تو نیست وادی ما
ولایت تو مبانی اعتقادی ما
شکوه بی حد تفسیر شیعه برکت توست
رهین محضر تو فقه اجتهادی ما
میان چشم تو آیات فتح را دیدیم
خروش تو شده روحیهٔ جهادی ما
و آیه آیه قنوتت ترنم ملکوت
خلوص سجدهٔ تو مسلک عبادی ما
همیشه نور هدایت چراغ محفل ماست
به لطف این که تو هستی امام هادی ما
اگر کم از جلوات جلالی ات گفتیم
بذار این همه را پای کم سوادی ما
شدیم مثل گدایان سامرائی تو
مگیر خرده بر این خواهش زیادی ما
چه می شود که گدایِ گدای تو باشیم
چه می شود بپذیری فدای تو باشیم
همیشه می وزد از مرقدت نسیم بهشت
پر است صحن و سرای تو از شمیم بهشت