یوسف رحیمی حضرت زینب(س)-مصائب آن شب دلم به شوق رخت پر گرفته بود جانم ز هجر روی تو آذر گرفته بو

یوسف رحیمی حضرت زینب(س)-مصائب آن شب دلم به شوق رخت پر گرفته بود جانم ز هجر روی تو آذر گرفته بو

یوسف رحیمی حضرت زینب(س)-مصائب آن شب دلم به شوق رخت پر گرفته بود جانم ز هجر روی تو آذر گرفته بو

یوسف رحیمی حضرت زینب(س)-مصائب آن شب دلم به شوق رخت پر گرفته بود جانم ز هجر روی تو آذر گرفته بو

یوسف رحیمی حضرت زینب(س)-مصائب آن شب دلم به شوق رخت پر گرفته بود جانم ز هجر روی تو آذر گرفته بو
یوسف رحیمی حضرت زینب(س)-مصائب آن شب دلم به شوق رخت پر گرفته بود جانم ز هجر روی تو آذر گرفته بو
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
یوسف رحیمی حضرت زینب(س)-مصائب آن شب دلم به شوق رخت پر گرفته بود جانم ز هجر روی تو آذر گرفته بو

حضرت زینب(س)-مصائب

 

آن شب دلم به شوق رخت پر گرفته بود

جانم ز هجر روی تو آذر گرفته بود

در دشت، می وزید نسیم صدای تو

و باز هم دل من و مادر گرفته بود

من دور از تو بودم و افسوس جای من

نیزه سر تو را به روی سر گرفته بود

ای كشته ی فتاده به هامون، عزیز تو

آن شب دوباره ماتم معجر گرفته بود

در این سفر رباب، عجب دل شكسته بود

قنداقه را چه غمزده در بر گرفته بود

در حسرتم هنوز ولی حیف بوسه ها

ز پیكر تو نیزه و خنجر گرفته بود

شعری سروده ام به بلندای نیزه ها

اما چه آتشی دل دفتر گرفته بود


تعداد بازديد : 149
شنبه 05 فروردین 1391 ساعت: 23:06
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف