loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 265 پنجشنبه 18 اسفند 1390 نظرات (0)

حضرت عباس(ع)-شهادت

شعر، پاره ای از قسمتهای پایانی یک غزل مثنوی است که از زبان حضرت سکینه(سلام الله علیها) روایت می شود...

 

نقاش اسب را که زمین گیر می کشد

یا چهره ی عموی مرا پیر می کشد

بی آب، مشک را و علم را بدون دست

یا چشم را حوالی یک تیر می کشد

از لا به لای نیزه و از لا به لای تیر

کفتار را به سینه ی یک شیر می کشد

موضوع قصه چیست چه خوابی است دیده ام؟

احساس می کنم کمرم تیر می کشد...

×××

باید که خون گریست زمین ناله می کند

یک دشت را برای تو پر لاله می کند

×××  

پیشانی ات نگاه مرا خیره می کند

آبی آسمان مرا تیره می کند

با مشک روی دوش به ما فکر می کنی

با دست و سر به دین خدا فکر می کنی

یا فکر می کنی که حسین است و بعد از آن

تنها، علی میان حنین است و بعد از آن

این شام آخر است و صلیب است و بعد از آن

صد خنجر است و حنجر سیب است و بعد از آن

×××

باید که خون گریست زمین ناله می کند

یک دشت را برای تو پر لاله می کند

×××

رفتی عمو که خیمه ی مان بی عمود شد

رفتی قیام عمه، عمو جان، قعود شد

دشمن چه کرد بعد تو، خط و نشان کشید!

رفتی عمو که گونه ی خیسم کبود شد

مردی که ترس نام تو را داشت، بعد تو

مردی که گوشواره ی ما را ربود شد

×××

در قلب خسته خون تو جریان گرفته است

آغاز قصه رنگ ز پایان گرفته است

×××

باید که خون گریست زمین ناله می کند

یک دشت را برای تو پر لاله کی کند

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 65
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 901
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 9,982
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 83
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 13,383
  • بازدید ماه : 20,710
  • بازدید سال : 395,510
  • بازدید کلی : 22,642,471