loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 113 سه شنبه 12 اسفند 1393 نظرات (0)

اون روزی که خونمونو در زدن

ریشه جونمو با تبر زدن

همه گفتن چقد عاشق همین

اخرش زندگیمو نظر زدن

 

بهارم خزون و دل مرده شده

گلای خونم چه پژمرده شده

نمیگه تو کوچه چی دیده اخه

حسنم بد جوری افسرده شده

 

در این خونه منو عذاب میده

سوال سینمو کی جواب میده

بعد تو بانوی زندگی من

به حسین نصف شبا کی آب میده

 

بیا فضه از غماش برام بگو

از شب اشک چشاش برام بگو

از همون روز که دیگه نخندید و

دست به دیوار شدناش برام بگو

 

به دل هیچ کسی آذر نزنید

با لگد خونه ای و در نزنید

نامسلمونا حیاتون کجا رفت

زن و تو خونه ی شوهر نزنید

 شاعر:امیر علوی

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 67
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 986
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 11,223
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 86
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 14,624
  • بازدید ماه : 21,951
  • بازدید سال : 396,751
  • بازدید کلی : 22,643,712