شب بود و شهر كوفه پر از آه و درد بود حال و هواي كوفه غم انگيز و سرد بود شب بود و ظلمتي كه فضا را گرفته بود از بار غم تمامي دلها گرفته بود مردي غ

شب بود و شهر كوفه پر از آه و درد بود حال و هواي كوفه غم انگيز و سرد بود شب بود و ظلمتي كه فضا را گرفته بود از بار غم تمامي دلها گرفته بود مردي غ

شب بود و شهر كوفه پر از آه و درد بود حال و هواي كوفه غم انگيز و سرد بود شب بود و ظلمتي كه فضا را گرفته بود از بار غم تمامي دلها گرفته بود مردي غ

شب بود و شهر كوفه پر از آه و درد بود حال و هواي كوفه غم انگيز و سرد بود شب بود و ظلمتي كه فضا را گرفته بود از بار غم تمامي دلها گرفته بود مردي غ

شب بود و شهر كوفه پر از آه و درد بود حال و هواي كوفه غم انگيز و سرد بود شب بود و ظلمتي كه فضا را گرفته بود از بار غم تمامي دلها گرفته بود مردي غ
شب بود و شهر كوفه پر از آه و درد بود حال و هواي كوفه غم انگيز و سرد بود شب بود و ظلمتي كه فضا را گرفته بود از بار غم تمامي دلها گرفته بود مردي غ
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
شب بود و شهر كوفه پر از آه و درد بود حال و هواي كوفه غم انگيز و سرد بود شب بود و ظلمتي كه فضا را گرفته بود از بار غم تمامي دلها گرفته بود مردي غ

شب بود و شهر كوفه پر از آه و درد بود

حال و هواي كوفه غم انگيز و سرد بود

شب بود و ظلمتي كه فضا را گرفته بود

از بار غم تمامي دلها گرفته بود

مردي غريب سوي مصلي روانه بود

درياي ديدگان ترش بيكرانه بود

ميرفت و آسمان هم از اين درد ميگريست

از آن زمان كه آمد و رفت او غريب زيست

مي سوخت از غمي كه فراق بر دلش گذاشت

غير از وصال فاطمه هيچ حاجتي نداشت

تنها ترين ، غريب ترين مرد كوفه بود

كيسه به دوش كوفه و شبگرد كوفه بود

عمري ز خاطرات مدينه كباب شد

تنها انيس راز دلش چاه آب شد

هم بازي تمام يتيمان كوفه بود

فكر غذا و سفره ي بي نان كوفه بود

پايان رسيده لحظه ي چشم انتظاري اش

دلشوره داشت زينب از اين بي قراري اش

شاعر: محمد حسن بيات لو



تعداد بازديد : 69
جمعه 27 تیر 1393 ساعت: 10:45
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف