loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 219 پنجشنبه 07 اسفند 1393 نظرات (0)

دیشب از سقف کبود خانه ماه افتاده بود

 

 خواب از پلک ترشب تا پگاه افتاده بود

 

 چشم بودو صحنه ی اعدام خوبیها ولی   

 

از کمان چشمها تیر نگاه افتاده بود ...

 

دیشب آری حرفهای خیس چشمانی غریب

 

قطره قطره درگلوی خشک چاه افتاده بود

 

حرف میزدیا بیان روضه ی مکشوف که

 

از دمش درآسمان شوری براه افتاده بود؟

 

حرفهایش بوی خشت خونی دیوار داشت...

 

یاد مسماری که در "در"  بود ،آه افتاده بود..

 

یاد وقتی همسرش از درد یا از احتیاط

 

دست بر دیوار برمیخاست گاه افتاده بود...

 

داشت آتش میگرفت از روز های آخرش

 

اینکه بر رویش چرا شالی سیاه افتاده بود؟!

 

دیشب آوار سیاهی روی دوش خانه ریخت 

 

دیشب از سقف کبود خانه ماه افتاده بود...

 

 شاعر:نوراء نریمان


ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 67
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 1025
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 12,025
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 89
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 15,426
  • بازدید ماه : 22,753
  • بازدید سال : 397,553
  • بازدید کلی : 22,644,514