loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 161 چهارشنبه 05 آذر 1393 نظرات (0)

واویلا...

من که بعد از تو به کوه دردها برخورده ام


از یتیمی خسته ام از زندگی سرخورده ام

 


دخترت وقت وداعت از عطش بیهوش بود

زهر دوری تو را با دیده تر خورده ام


 

دست سنگین یک طرف انگشترش هم یک طرف

از تمام خواهرانم مشت بدتر خورده ام


 

صحبت از مسمار اینجا نیست اما چکمه هست

با همین پهلو چنان زهرای بر در خورده ام!



 

زیر چشمم را ببین خیلی ورم کرده پدر


بی هوا سیلی محکم مثل مادر خورده ام


 

حرفهای عمه خیلی سخت بر من میرسد


گوش من سنگین شده از بس مکرر خورده ام

 


هرطرف خم شد سرم سیلی سراغم را گرفت

گاه ازینور خورده ام گاهی ازآنور خورده ام

 


ساربان لج کرد با من هی مرا میزد زمین


گردنم آسیب دیده بس که با سر خورده ام


 

بیشتر که گریه کردم بیشتر سنگم زدند


ایستادم هرکجا تا سنگ آخر خورده ام

 

آه بابا دخترت را هیچکس بازی نداد


زخم ها از خنده ی این چند دختر خورده ام


 

دخترت با درد پا طی مسافت میکند


پای من زخم است پای زخم اذیت میکند

 

سید پوریا هاشمی

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 67
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 1025
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 12,041
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 89
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 15,442
  • بازدید ماه : 22,769
  • بازدید سال : 397,569
  • بازدید کلی : 22,644,530