داداش حسین... ما رو با غصه ایام میبرن سوره فجر و توی شام میبرن ای برادر بیا ناموس داری کن خواهرت رو ملاء عام میبرن غم و غصه هام بی اندازه شده

داداش حسین... ما رو با غصه ایام میبرن سوره فجر و توی شام میبرن ای برادر بیا ناموس داری کن خواهرت رو ملاء عام میبرن غم و غصه هام بی اندازه شده

داداش حسین... ما رو با غصه ایام میبرن سوره فجر و توی شام میبرن ای برادر بیا ناموس داری کن خواهرت رو ملاء عام میبرن غم و غصه هام بی اندازه شده

داداش حسین... ما رو با غصه ایام میبرن سوره فجر و توی شام میبرن ای برادر بیا ناموس داری کن خواهرت رو ملاء عام میبرن غم و غصه هام بی اندازه شده

داداش حسین... ما رو با غصه ایام میبرن سوره فجر و توی شام میبرن ای برادر بیا ناموس داری کن خواهرت رو ملاء عام میبرن غم و غصه هام بی اندازه شده
داداش حسین... ما رو با غصه ایام میبرن سوره فجر و توی شام میبرن ای برادر بیا ناموس داری کن خواهرت رو ملاء عام میبرن غم و غصه هام بی اندازه شده
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
داداش حسین... ما رو با غصه ایام میبرن سوره فجر و توی شام میبرن ای برادر بیا ناموس داری کن خواهرت رو ملاء عام میبرن غم و غصه هام بی اندازه شده

داداش حسین...

 

ما رو با غصه ایام میبرن

سوره فجر و توی شام میبرن

ای برادر بیا ناموس داری کن

خواهرت رو ملاء عام میبرن

 

غم و غصه هام بی اندازه شده

به خدا داغ دلم تازه شده

جلوی چشمای زینب سر تو

آویزون به روی دروازه شده

 

اینهمه ازدحام و چیکار کنم؟

خستگی پاهامو چیکار کنم؟

برا تازیانه ها سپر بشم

سنگای پشت بام و چیکار کنم

 

دخترت رو روی پاهام میشونم

خودمو تو کوچه ها میکشونم

سر پیری به چه روزی افتادم

موهامو و با آستینم میپوشونم

 

همه اش از کینه مولا آب میخورد

خواهرت طعنع بی حساب میخورد

حق بده اگه خودم رو میزدم

خیزان میزد و هی شراب میخورد

 

 

جواد پرچمی


تعداد بازديد : 331
دوشنبه 26 آبان 1393 ساعت: 20:28
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف