loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 159 چهارشنبه 30 مهر 1393 نظرات (0)

خوب شد امدی و فهمیدم

سرِ در خون خضاب یعنی چه

خیزران را که خوب حس کردم

اه بابا شراب یعنی چه؟

 

خواهرم بعد مجلس ان روز

گوشه ای بهت کرده می لرزد

من نفهمیده ام چرا اینقدر

او از اسم کنیز می ترسد

 

قاریِ نیزه ها ،مسافر من

زیر چشمت ردِ کبودی چیست؟

راستی ای سلاله ی حیدر

قصه ی خیبر و یهودی چیست؟

 

یادگاریِ ان شبِ صحرا

استخوان درد و این کبودی هاست

ولی این زخم تاول دستم

اثر کوچه ی یهودی هاست

 

حرکت دست هام علتش این است

تار گردیده چشم کم سویم

گیسوی من که خوب یادت هست

نیست حالا ولی نمی گویم...

 

ازدحام و شلوغیِ بازار

ملآ عام و رقص و خوشحالی

دور تا دورم از غریبه پر

حیف جای عمویمان خالی

 

پرِ خاکستر است رگ هایت

جای سر که تنور روشن نیست

طاقت من زیاد گشته بگو

قصه ی ذبح از قفایت چیست؟

شاعر: حسن كردي

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 69
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 913
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 10,215
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 83
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 13,616
  • بازدید ماه : 20,943
  • بازدید سال : 395,743
  • بازدید کلی : 22,642,704