loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 109 شنبه 23 فروردین 1393 نظرات (0)

روزگارم در غم آن قد و بالا سوخته

باغ من گل داشت روزی حیف حالا سوخته

 

وایِ من از پنج فرزندم یکی باقی نماند (1)

وای بر دل زندگی ام جمله یکجا سوخته

 

کاروانی که دلم را برد روزی با خودش

آمده از گرد و خاک راه اما سوخته

 

هرچه گشتم بین آن شاید بشناسم کسی

هرچه دیدم پیر بود شمع اسا سوخته

 

بال و پرهاشان شکسته یا کبود و بی رمق

شانه ها از تازیانه خرد حتی سوخته

 

چشم ها از فرط سیلی سرخ و نابینا شده

چهره ها لبریز تاول زیر گرما سوخته

 

گیسوان زردند،گویا بین آتش مانده اند

تارِ موهایی گره خورده است گویا سوخته

 

تا که پرسیدم امیر کاروان حالا که هست

بینشان دیدم زنی اما سرا پا سوخته

 

گفتمش کو گیسوان زینبی ات گفت آه

شعله ای بر معجرم افتاد آنجا سوخته

 

 

گفتمش سالار زینب را نمی بینم چرا؟

گفت دیدم چهره اش بر ریگ صحرا سوخته

 

شعله بود کربلا و دود بود و خیمه ها

بین آتش دختری دیدم که تنها سوخته

 

شاعر: حسن لطفی

1- توضيحات حديث اشك :

تعداد فرزندان حضرت امّ البنين سلام الله عليها در كربلا چهار نفر بودند كه همگي به شهادت رسيدند اما در شعر ، شاعر پنج تن ذكر كرده كه احتمالا تعداد فرزندان را به همراه حضرت سيدالشهدا صلوات الله عليه در نظر گرفته است ...

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 72
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 102
  • آی پی دیروز : 1112
  • بازدید امروز : 913
  • باردید دیروز : 13,893
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 92
  • بازدید هفته : 18,207
  • بازدید ماه : 25,534
  • بازدید سال : 400,334
  • بازدید کلی : 22,647,295