loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 611 چهارشنبه 07 دی 1390 نظرات (0)

حضرت رقیه(س)


آمدی گوشه ویران چه عجب!

زده ای سر به یتیمان چه عجب!

تو مپندار که مهمان منی

به خدا خوبتر از جان منی

بس که از جور فلک دلگیرم

اول عمر ز عمرم سیرم

دل دختر به پدر خوش باشد

مهربانی زدو سر خوش باشد

تو بهین باب سرافراز منی

تو خریدار من و ناز منی

بعد از این ناز برای که کنم

جا به دامان وفای که کنم

اشک چشم من اگر بگذارد

درد دلهام شنیدن دارد

گرچه در دامن زینب بودم

تا سحر یاد تو هر شب بودم

گر نمی کرد به جان امدادم

از غم هجر تو جان می دادم

آنقدر ضعف به پیکر دارم

که سرت را نتوان بردارم

امشب از روی تو مهمان خجلم

از پذیرایی خود منفعلم

مژده عمّه که پدر آمده است

رفته با پا و به سر آمده است

دیدنی گوشه ویرانه شده

جمع شمع و گل و پروانه شده

آخر ای کشته راه ایزد

پدرت سر به یتیمان می زد

تو هم آخر پسر آن پدری

 تو پور آن نخل امامت ثمری

که به پیشانی تو سنگ زده؟

که زخون بررخ تو رنگ زده؟

ای پدر کاش به جای سر تو

می بریدند سر دختر تو

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 45
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 797
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 8,454
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 81
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 11,855
  • بازدید ماه : 19,182
  • بازدید سال : 393,982
  • بازدید کلی : 22,640,943