loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 229 چهارشنبه 07 دی 1390 نظرات (0)

حضرت رقیه(س)-شهادت


گفتم عمویم هست، او اما کتک زد

هر گاه آمد بر لبم بابا، کتک زد

وقتی که افتادم به روی خار و خاشاک

آن نیمه شب حتی مرا صحرا کتک زد

مردی رسید و تا که چشمش بر من افتاد

من را به قصد کشت در آن جا کتک زد

هر بار که می خواست او عقده گشاید

من را کنار نیزۀ سقا کتک زد

آن مرد گفتم یا علی کفرش در آمد

من را شبیه مادرت زهرا کتک زد

افتاده بودم بر زمین از ضربه ای سخت

بی حال بودم من ولی با پا کتک زد

دستان عمه بسته بود و اشک می ریخت

آن بی حیا هر بار من را تا کتک زد

این که تمام پیکرم سرخ است  او با...

سیلی، لگد، با کعب نی حتی کتک زد

از بس که لطمه خورده ام از این و از آن

احساس کردم که مرا دنیا کتک زد

امروز اگر جانم رسیده بر لبانم

مردی مرا از شام عاشورا کتک زد

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 67
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 907
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 10,098
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 83
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 13,499
  • بازدید ماه : 20,826
  • بازدید سال : 395,626
  • بازدید کلی : 22,642,587