loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 1371 جمعه 29 شهریور 1392 نظرات (0)

دل سنگ آب شد از گریه تو گریه مکن

عمه بی تاب شد از گریه تو گریه مکن

***

کودکی را که پدر در سفر است

دائما چشم امیدش به در است

هر صدائی که ز در می آید

به خیالش که پدر می آید

***

ویرانه را بابا چراغان کردی امشب

همچو علی یاد یتیمان کردی امشب

بابا به قربان سرت می میرد امشب دخترت

بابای مظلومم ، بابای مظلومم

***

دختر دردانه منم به کنج ویرانه منم

عمه چه آمد به سرم چرا نیامد پدرم

***

گفت ای جان پدر من به فدای سر تو

ای سر غرق به خون ، گو چه شده پیکر تو

کاش می مرد نمی دید تو را دختر تو

بنشین تا که زنم شانه به موی سر تو

***

من آن شمع سراپا آتشم کز ناله خاموشم

خم نیلی و اندامم کبودو خود سیه پوشم

همیشه طفل کوچک جا در آغوش پدر گیرد

من ویران نشینم رأس پدر باشد در آغوشم

ای داغ غمت لاله ی باغ دل ما

نام تو رقیه جان چراغ دل ما

دل سوختگان غم خود را در یاب

بگذار تو مرهمی به داغ دل ما

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 64
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 937
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 10,483
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 85
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 13,884
  • بازدید ماه : 21,211
  • بازدید سال : 396,011
  • بازدید کلی : 22,642,972