با لهجه ي بلال ندا ناگهان رسيد
حي علي العزا... عزا ناگهان رسيد
مثل ‹‹حسين›› ، ‹‹فاطمه›› هم گريه آور است
مثل ائمه گريه ي ما ناگهان رسيد
جايي نداشتم بشود سير گريه كرد
تا دعوت امامْ رضا ناگهان رسيد
اصلا بدون صاحبْ عزا كه نمي شود
وقتي صدا زديم بيا... ناگهان رسيد
هر جا كه نام حضرت صديقه برده شد
انبوه ‹‹التماس دعا›› ناگهان رسيد
با ترس و لرز وارد مرثيه ات شدم
اما ببين كه رفت و كجا ناگهان رسيد!!!
رد مي شدي كه در وسط كوچه اي غريب
يك نانجي:ب بي سر و پا ناگهان رسيد
شاعر : سيد باقر سيدي زاده
(بجنورد)