loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 135 جمعه 01 دی 1391 نظرات (0)

 

من الذي أيتمني علي صغر سني

پايِ دختر بچه وقتي غرق تاول ميشود

پا به پايش كارواني هم معطّل ميشود




دستْ بسته، خواب هم باشد بيفتد از شتر

پهلوان باشد دچار ِ دردِ مَفصَل ميشود




غير ِ موهايِ سرم در اين سفر از دستِ شمر

خواب هم آشفته و كابوس مقتل ميشود




حق بده با دست اگر دنبالِ لبهايِ توام

بعدِ چندي تار ديدن چشم تنبل ميشود




پاره هايِ چادرم را بسكه بستم رويِ زخم

چادرم دارد به يك معجر مُبَدَل ميشود




استخوان هايم ترك دارند، فكرش را نكن

تو در آغوشم بيايي مشكلم حَل ميشود




زجر من را ميكُشد اينجا، مرا با خود ببر

ماندنم دارد براي شام مُعضَل ميشود

(شاعرش را نميشناسم)


ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 66
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 54
  • آی پی دیروز : 1112
  • بازدید امروز : 298
  • باردید دیروز : 13,893
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 92
  • بازدید هفته : 17,592
  • بازدید ماه : 24,919
  • بازدید سال : 399,719
  • بازدید کلی : 22,646,680