امام زمان (ولادت) - 7

امام زمان (ولادت) - 7

امام زمان (ولادت) - 7

امام زمان (ولادت) - 7

امام زمان (ولادت) - 7
امام زمان (ولادت) - 7
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
امام زمان(عج)-ولادت امشب بهانه ها همگی جور می شود حتی شراب کاسه ای از نور می شود وقتی نگاه یار ق

امام زمان(عج)-ولادت

 

امشب بهانه ها همگی جور می شود

حتی شراب کاسه ای از نور می شود

وقتی نگاه یار قدم رنجه می کند

چشم تمام صاعقه ها کور می شود

بهر خوش آمدید به پای ادیب عشق

شعر و شعور اهل ادب شور می شود

لعلی که غمزه های نگاهش درست کرد

والله باعث تب انگور می شود

از بس که محو او شده ماه چهارده

پشت نقاب، جلوه ی مستور می شود

بلقیس را بگو که سلیمان ما ببین

آن کس که شاه روبرویش مور می شود

با زلف ذوالفقار زِ قبضه درآمده

دنیا برای خصم علی گور می شود

وقتی دعای فاطمه پشت و پناه اوست

چشم حسود از نظرش دور می شود

امشب جمال محشر کبری جلا گرفت

ذکر اَنَا الحق است که شیپور می شود

یوسف ترین قمر سر بازار آمده

در جلوه ای زِ حیدر کرّار آمده

امشب تمام ﻣﺄذنه ها را اذان بده

آیات روح بخش خدا را نشان بده

سجاده پهن کن که مکبّر به صف شده

قدقامتت نشان زمین و زمان بده

الله اکبر تو مرا مست می کند

جامی بیار و بر دل خسته توان بده

هرکس قنوت دست تو را دید،سجده کرد

قدری سجود سجده کنان را امان بده

امشب به پای منبر تو آسمان نشست

دستی برای عرش الهی تکان بده

بی اذن تو تکلم مدح تو کار کیست؟

در حدِّ چند بیت، سخن را زبان بده

هرچیز هست و نیست مسخّر به نام توست

لطفی کن و دوباره زمان را مکان بده

ته مانده ی غذات نمک گیر می کند

آقا بیا یکی دو سه تا استخوان بده

دستی برای دامنتان جور کرده ام

بالی برای پر به سوی آسمان بده

وقتی زمان خلق دوعالم فرا رسید

ما را خدا به پای رکاب تو آفرید

سر میزنم به سینه ی صحرای انتظار

موجم برای صخره ی دریای انتظار

طی می کنم به شوق تمنای وصل دوست

امروز را به نیّت فردای انتظار

ما را گدای خانه ی آقا نوشته اند

هستیم تا ابد پسِ درهای انتظار

پرونده ی قبولی عرض ارادتم

ﺗﺄیید می شود پیِ امضای انتظار

باید هزار مرتبه شکر خدا کنم

وقتی رسیده ام به بلندای انتظار

این انتظار روزی من را رسانده است

سر می نهم به خاک کف پای انتظار

باید تمام آنچه منم را رها کنم

از خود گذشتگی ست الفبای انتظار

از کودکی قنوت نمازم برای توست

عمرم حلال شد به تمنای انتظار

مُستَشهَدینَ بَینَ یَدَیک تو از ازل

گفتند: اِنَّ ذِکرَکَ أحلی مِنَ العَسَل

ای مستجاب گریه ی چشم انتظارها

ای آشنای غصه ی دل بیقرارها

یوسف ترین جمال فرستاده ی خدا !

ای آخرین نمونه ی پروردگارها

یک عمر را بخاطر یک روز مانده ام

آثار عاشقی ست از این گونه کارها

پای رکاب تو همه سردار می شوند

آماده ام شبیه همین سر به دارها

چشمم به آسمان غروب سه شنبه بود

امّا نیامدی سر قول و قرارها

گوشه نشین مجلس تنهایی توٲم

بانی بزم هرشب گوشه کنارها

قدری برای اشک شما روضه خوان شوم

حاجت گرفته ام زِ همین راه، بارها

از روی نیزه ها سری افتاد روی خاک

کوچکترین ستاره ی نیزه سوارها

وقتی رباب دید، صدا زد: ازاین به بعد

رحمی کنید بر گلوی شیرخوارها

در زیر آفتاب نشست و زِ غم سرود:

ای نیزه! کاش کودک نازم پسر نبود

 


تعداد بازديد : 95
یکشنبه 02 تیر 1392 ساعت: 23:33
نویسنده:
نظرات(0)
امام زمان(عج)-ولادت امشب بهشت را به تماشا گذاشتند امشب نمک به سفرۀ دنیا گذاشتند امشب به روی دامن

امام زمان(عج)-ولادت

 

امشب بهشت را به تماشا گذاشتند

امشب نمک به سفرۀ دنیا گذاشتند

امشب به روی دامن نرجس از آسمان

ماهی بنام مهدی زهرا گذاشتند

امشب به خانۀ حسن عسگری برو

چون راه را برای همه واگذاشتند

از بسکه آمدند پی دستبوسی اش

از بس زیاد دل روی دل جاگذاشتند!

یوسف ببین که آخر صف ایستاده است

او را برای نوبت فردا گذاشتند

لیلا صفات ها همه مجنون صفت شدند

از عشق،سر به دامن صحرا گذاشتند

امشب پدر به خال پسر بوسه می زند

کعبه به روی سنگ حجر بوسه می زند

از یک طرف شبیه نبی با ملاحت است

از یک طرف شبیه علی با عطوفت است

از یک طرف چو مادر سادات غرق نور

از یک طرف شبیه حسن با صلابت است

با این همه صفات جمال و جلالی اش

درسی که از حسین گرفته شجاعت است

چشمش غضب ز حضرت عباس دارد و 

ابروی این پسر خود تیغ ولایت است

مثل علی اکبر ارباب قد رشید

مانند عمه زینب خود با ابهت است

دست توسل همه انبیا به اوست

از بسکه کار دست کریمش کرامت است

طاووس جنت آمده زیباتر از همه

آقای آسمانی آقاتر از همه

او می رسد که عدل علی را به پا کند

درد طبیب های جهان را دوا کند

او می رسد که تربت مادر عیان شود

بعد از مدینه روی به کرببلا کند

دارم به روز آمدنش فکر می کنم

وقتی برای فاطمه گنبد بنا کند

عیسی مسیح می رسد از قلب آسمان

تا اینکه در نماز به او اقتدا کند

بر کعبه تکیه می زند و قصد کرده است

با صوت حیدری همه مان را صدا کند

ای کاش روز آمدنش بین آن همه

ما را خودش برای سپاهش سوا کند

چون صاحب صفات جلالی حیدر است

او لایق عماعۀ سبز پیمبر است

آقای من تمامی جان ها به دست توست

رمز عروج عالم بالا به دست توست

ای وارث تمام ذوات مقدسه

باران ورود و چشمه و دریا به دست توست

ما غصۀ بهشت خدا را نمی خوریم

وقتی کلید جنت الاعلی به دست توست

پروندۀ قبولی ما را رقم بزن

مهر قبول و جوهر و امضا به دست توست

هرگز زمین نخورده عَلَم یابن العسگری

روز ظهور پرچم سقا به دست توست

تعجیل کن که فاطمه چشم انتظار توست

چون انتقام حضرت زهرا به دست توست

تو می رسی و ارض و سما می شود بلند

در زیر پات عرش خدا می شو بلند

ماندم چگونه نام شما را صدا کنم

ماندم چگونه روی به سوی شما کنم

چندی ست جمکران، دل ما را نبرده ای!

تا اینکه در نماز برایت دعا کنم

کارم بدون تو همه دم معصیت شده

من در گناه هم نشد از تو حیا کنم

شرمنده ام که نوکر خوبی نبوده ام

آقا نشد که دِین خودم را ادا کنم

شرمنده ام به جای دعای سلامتی

روزی هزار با به قلبت جفا کنم 

با حال معصیت به خدا می شود مگر

شب های جمعه رو بسوی کربلا کنم

برگرد و مرده دل من را حیات بخش

برگرد و جان بده به دلم ای نجات بخش


تعداد بازديد : 167
یکشنبه 02 تیر 1392 ساعت: 23:32
نویسنده:
نظرات(0)
امام زمان(عج)-ولادت فرشته سوی زمین با شتاب آمده است که باز هم قلمم را خطاب آمده است خطاب آمده در

امام زمان(عج)-ولادت

 

فرشته سوی زمین با شتاب آمده است

که باز هم قلمم را خطاب آمده است

خطاب آمده در چشم چشمه ی شعبان

دوباره ماهی مضمون ناب آمده است

خطاب آمده وقت گدایی دلهاست

چرا که حضرت عالیجناب آمده است

اگر قیامتِ امشب نبود بی لبخند

یقین می آمد، یوم الحساب آمده است

از این خبر شده شیرین دهان قند امشب

که آخرین نمک بوتراب آمده است

اگر غلط نکنم جمع سیزده گل سرخ

اگر درست بگویم گلاب آمده است

از آخرین خُم خود سر گشوده خدا

بیاورید پیاله شراب آمده است

برای اهل خدا رحمت خداوندی

و بر اهالی شیطان عذاب آمده است

کسی که مقصد یا من مجیبُ مضطر ماست

به یاری دل پر اضطراب آمده است

من از فراز «و خزّانُ العلم» فهمیدم

سؤال های جهان را جواب آمده است

چنین که چشم زمین روشن است معلوم است

از آسمان پسر آفتاب آمده است

میان کوچه مان بوی یار می آید

گلی رسیده که با او بهار می آید

خبر رسیده کسی از تبار باران ها

رسد به داد دل خشکسالی جان ها

خبر رسیده که طوفان به پا شود وقتی

نسیم آمدنش می رسد به ایوان ها

خبر رسیده که وقتی رسید می شِکُفد

گل از گل همه ی خارهای گلدان ها

خبر رسیده که روزی ز مشرق کعبه

دوباره سر بزند آفتاب ایمان ها

خبر رسیده که با آیه های چشمانش

پس از ظهور کنند استخاره قرآن ها

خبر رسیده ولی ما هنوز هم خوابیم

شبیه مرده ای افتاده در خیابان ها

عوض شده است زمانه چنانکه مجنون هم

به خانه خفته و لیلاست در بیابان ها

اگر نیاز ببیند بدون ناز آید

چنانکه آب گوارا به کام عطشان ها

به جای خوردن نامش به کوچه ی دلمان

فقط شده است «ولی عصر» نام میدان ها

دعای عهد نرفته ز یادمان اما

نمانده است کسی روی عهد و پیمان ها

اگر چه با دل شیعه کنار می آید

نکردم آنچه ز ما انتظار می آید

دعا برای ظهورش دعایمان شده است

تمام آرزوی ربّنایمان شده است

قسم به «یابن الانوار ظاهره» نورش

میان ظلمت شب روشنایمان شده است

برای آشتی با خدا و توبه ی مان

چقدر واسطه و آشنایمان شده است

بیا به سمت ظهورش کمی قدم بزنیم

که انتظار فقط ادعایمان شده است

همیشه در وسط جنگِ کشتی و طوفان

به سمت ساحل حق ناخدایمان شده است

همیشه آخر خط با نگاه رحمت خود

عوض کننده ی حال و هوایمان شده است

همانکه باعث خونگریه های او هستیم

همیشه باعث لبخندهایمان شده است

دوباره نیمه ی شعبان و افضل الاعمال

زیارت حرم کربلایمان شده است

بیا دوباره برای حسین گریه کنیم

بیا که ناله ی او همنوایمان شده است

چقدر با من و تو گریه کرده بر جدّش

چقدر همنفس های هایمان شده است

***

برای شنیدن این شعر توسط حاج محمد رضا طاهری اینجا را کلیک کنید

 


تعداد بازديد : 153
یکشنبه 02 تیر 1392 ساعت: 23:31
نویسنده:
نظرات(0)
امام زمان(عج)-ولادت این جشن ها برای من آقا نمی شود با این چراغها شب من پا نمی شود من بیشتر برای

امام زمان(عج)-ولادت

 

این جشن ها برای من آقا نمی شود

با این چراغها شب من پا نمی شود

من بیشتر برای خودم گریه می منم

این جشن ها برای تو بر پا نمی شود

خورشیدی و نگاه مرا می کنی سفید

می خواستم ببینمت اما نمی شود

شمشیرتان کجاست؟ بزن گردن مرا

وقتی که کور شد گرهی، وا نمی شود

این زندگی بدون تو تلخ است مثل زهر

با زهر ما، آب گوارا نمی شود

آقا! جسارت است ولی زودتر بیا

این کارها به صبر و مدارا نمی شود

باور مکن تو را به هوای تو خواستم

با این قدی که پیش شما تا نمی شود

 


تعداد بازديد : 119
یکشنبه 02 تیر 1392 ساعت: 23:30
نویسنده:
نظرات(0)
امام زمان(عج)-ولادت به پیروان ولایت سرور بخشیدند به شیعیان علی شوق و شور بخشیدند به احترام شکوفا

امام زمان(عج)-ولادت

 

به پیروان ولایت سرور بخشیدند

به شیعیان علی شوق و شور بخشیدند

به احترام شکوفائی گل توحید

به باغ سبز محبت سرور بخشیدند

به باغبان گل نرگس از خدا امشب

فرشتگان همه گل های نور بخشیدند

به رهروان ره او ز نور عشق و یقین

دلی به صاف جام بلور بخشیدند

به حُرمت و شرف باغبان عشق قسم

به لاله های شهادت غرور بخشیدند

چه جای حیرت ما داشت در شب میلاد

اگر که ملک سلیمان به مور بخشیدند

بگو به موسی عمران ز نور طلعت اوست

اگر که چشمۀ نوری به طور بخشیدند

ز آخرین خُم سرشار معرفت ما را

هزار بادۀ ناب طهور بخشیدند

دعا کنید برای ظهور او که به ما

امید روشن روز ظهور بخشیدند

اگر چه از گنه ما ملول و غمگین است

ولی به او دل و جانی صبور بخشیدند

سلام ما برساند به حضرتش امشب

به هرکه فرصت و فیض حضور بخشیدند

ز یمن جلوۀ مهدی بود «وفائی» را

اگر که پرتو نوری ز دور بخشیدند

 


تعداد بازديد : 65
یکشنبه 02 تیر 1392 ساعت: 23:29
نویسنده:
نظرات(0)
امام زمان(عج)-ولادت به پیروان ولایت سرور بخشیدند به شیعیان علی شوق و شور بخشیدند به احترام شکوفا

امام زمان(عج)-ولادت

 

به پیروان ولایت سرور بخشیدند

به شیعیان علی شوق و شور بخشیدند

به احترام شکوفائی گل توحید

به باغ سبز محبت سرور بخشیدند

به باغبان گل نرگس از خدا امشب

فرشتگان همه گل های نور بخشیدند

به رهروان ره او ز نور عشق و یقین

دلی به صاف جام بلور بخشیدند

به حُرمت و شرف باغبان عشق قسم

به لاله های شهادت غرور بخشیدند

چه جای حیرت ما داشت در شب میلاد

اگر که ملک سلیمان به مور بخشیدند

بگو به موسی عمران ز نور طلعت اوست

اگر که چشمۀ نوری به طور بخشیدند

ز آخرین خُم سرشار معرفت ما را

هزار بادۀ ناب طهور بخشیدند

دعا کنید برای ظهور او که به ما

امید روشن روز ظهور بخشیدند

اگر چه از گنه ما ملول و غمگین است

ولی به او دل و جانی صبور بخشیدند

سلام ما برساند به حضرتش امشب

به هرکه فرصت و فیض حضور بخشیدند

ز یمن جلوۀ مهدی بود «وفائی» را

اگر که پرتو نوری ز دور بخشیدند

 


تعداد بازديد : 101
یکشنبه 02 تیر 1392 ساعت: 23:27
نویسنده:
نظرات(0)
امام زمان(عج)-ولادت بیا که جشن گل و بزم نور و توحید است شب شکفتن عشق و قرار و امید است چنین که غ

امام زمان(عج)-ولادت

 

بیا که جشن گل و بزم نور و توحید است

شب شکفتن عشق و قرار و امید است

چنین که غرق تجلی و شور شد عالم

گه تجلی قرآن و نور توحید است

حقیقتی است که می آید از بهشت برین

چه جای شک من و تو چه جای تردید است

سرود نور ز عرش برین بگوش آید

مگر که صبح طلوع فروغ خورشید است

به یمن نور وجود ودیعۀ موعود

به هر دلی نگری غرق شادی و عید است

گلی شکفت که او یادگار یاسین است

گه شکفتن این گل بهار یاسین است

طلوع نور سحر شد پدید منتظران

نسیم صبح سعادت وزید منتظران

چه محشری است که برپا شده به دل ها، عشق

مگر به صور قیامت دمید منتظران

خبر دهید به از پا فتادگان وصال

خبر ز منجی عالم رسید منتظران

به شوق دیدن رویش، پرستوی دل ها

به سوی سامره اش پرکشید منتظران

پی نثار قدم های او ز جا خیزید

گلاب اشک به راهش برید منتظران

به خاک بوسی مهدی همه قیام کنید

به خاک مقدم او جمله استلام کنید

بخوان دعای فرج را که یار می آید

فروغ بخش دل شام تار می آید

بخوان دعای فرج را که با طلوع سحر

به روی بال ملائک بهار می آید

بخوان دعای فرج را به صد هزار امید

که آن قرار دل بی قرار می آید

بخوان دعای فرج را که بهر خلق جهان

صفا و عشق رسد، افتخار می آید

در این بهار گل و فصل عشق و هم عهدی

دعا کنید که آید به سوی ما مهدی

ستارۀ سحر ما غریب مانده هنوز

یگانه تاج سر ما غریب مانده هنوز

کجاست همسفری، همدلی و همرازی

که یار در سفر ما غریب مانده هنوز

کجاست جان و دلی آشنای با مهدی

که نور چشم تر ما غریب مانده هنوز

چقدر در ره دنیای خویش مشغولید

امید و راهبر ما غریب مانده هنوز

بگو به منتظران ظهور برخیزید

امام منتظر ما غریب مانده هنوز

اگر که شوق وصال جمال او دارید

امام منتظرین را غریب نگذارید

اگرچه در قدمش شوق و شور آوردیم

دلی شکفته و غرق سرور آوردیم

به پای بوسی او یک سبد گل و شبنم

ز اشک خجلت و شرم حضور آوردیم

به تشنه کامی یک جرعه ای ز لبخندش

ولی زلال چو جام بلور آوردیم

از آستان سلیمان عشق معذوریم

اگر که ران ملخ همچو مور آوردیم

به مهربانی خورشید عشق دل بستیم

چنان «وفائی» اگر رو به نور آوردیم

ز مهر دوست چو کسب سعادتی کردیم

به ذکر نام شریفش عبادتی کردیم

 


تعداد بازديد : 112
یکشنبه 02 تیر 1392 ساعت: 23:27
نویسنده:
نظرات(0)
امام زمان(عج)-ولادت ما بنده ایم و اختیار از خود نداریم جز آنکه سر بر خاک پای تو گذاریم ما را گدا

امام زمان(عج)-ولادت

 

ما بنده ایم و اختیار از خود نداریم

جز آنکه سر بر خاک پای تو گذاریم

ما را گدای کوی دلبر خلق کردند

ما با گدای تو شدن سرمایه داریم

تو آفتابِ ابر هایِ طول هفته

ما ابر صبح جمعه های انتظاریم

جمعه اگر چه روز تعطیل است، اما

ما بیشتر در آن پیِ انجام کاریم

جمعه همیشه روز گریه، روز ندبه

لطفاً به ما امشب بگو تا کی بباریم

امشب گدایان! نیمه ی شعبان رسیده

یوسف سر دروازه ی کنعان رسیده

امشب کنیزی رتبه می گیرد زِ ارباب

تعبیر می گردد برایش اصل آن خواب

خوابی که تعبیرش امام عصر ما بود

خوابی که شد نرگس برایش سخت بیتاب

فردا خدا از بطن نرگس بر خلایق

افشاء نماید صورت آن گنج نایاب

فردا خدا خورشید خود را می نماید

فردا مرا ای آسمان، دریاب! دریاب!

فردا شود پیشانی و لب های مهدی

از بوسه های عسگری سیراب سیراب

جاءَالحقی خوانَد به اذن و امر آقا

گوید که« انَّ الباطلَ کانَ زَهوقا»

امشب جهان پیراهنی نوتر به بر کرد

امشب حکیمه حکمت حق را نظر کرد

امشب خدا آزادی نوع بشر را

چون نغمه ای در سینه ی مرغ سحر کرد

مرغ سحر با نغمه ی میلاد موعود

گوش شیاطین را به یک آواز کر کرد

ارباب، خود بعد از ولادت با لبانش

اطرافیان را از گُل رویش خبر کرد

اربابمان در نیمه ی شعبان رسید و

دامان نرگس را پُر از شمس و قمر کرد

نرگس! شکوه عزّتت بادا مبارک

طاووس اهل جنّتت بادا مبارک

وقتی خدا بر ماه روی او بنازد

خورشید باید رنگ از صورت ببازد

او آمده تا که به امر حق تعالی

دین را به دست حیدریِّ خود بسازد

آمد که تا با ذوالفقار صبر مولا

بر دشمنان آلِ پیغمبر بتازد

با یالثارات الحسینش می رسد تا

همچون ابوفاضل علم را بر فرازد

می آید و با یک "اناالمهدی" تمامِ

گریه کنان جدّ خود را می نوازد

عشق حسین بن علی می آید از راه

ذکر لبش نِعمَ الوَکیل و حَسبُنَاالله

ما تشنه ی رویش شدیم، الحمدلله

آواره ی کویش شدیم، الحمدلله

همچون سیاهه لشگری ویلان و سیلان

در خال هندویش شدیم، الحمدلله

«اِنّا اِلیهِ راجعون» گفتیم و آخر

چون قطره ای سویش شدیم، الحمدلله

در پای محراب نماز و ذکر و قرآن

محتاج ابرویش شدیم، الحمدلله

با عطر یاس روضه های مادر او

آشفته ی بویش شدیم، الحمدلله

ما چارده سرمایه ی نایاب داریم

شکر خدا، شکر خدا ارباب داریم

فردا فرشته می گشاید دور او پر

روحُ القُدُس دور و بَرَش گردد کبوتر

او را بَرَد در آسمان هفتگانه

تا قدسیان قنداقه اش گیرند در بَر

او رفت و مادر در پی اش آشفته گردید

نرگس زِ دوریِّ شقایق گشت پرپر

فرمود بر او عسگری: آرام! آرام!

می آورد قنداقه را حق سوی مادر

شاعر شب عید خدا از سامرا تو

بردی دل ما را کنار امِّ اصغر

ارباب ما را از خجالت آب کردند

با یک سه شعبه طفل را سیراب کردند

***

 


تعداد بازديد : 95
یکشنبه 02 تیر 1392 ساعت: 23:27
نویسنده:
نظرات(0)
امام زمان(عج)-ولادت ای دوست شکوفه ها همه می خندند در شادی و شور و زمزمه می خندند امشب که امام عس

امام زمان(عج)-ولادت

 

ای دوست شکوفه ها همه می خندند

در شادی و شور و زمزمه می خندند

امشب که امام عسکری شاد بود

بنگر که علی  و فاطمه می خندند

***

در ساحت قرب دوست تا مهدی بود

جبریل امین به عرش با مهدی بود

ذکر لب مرغان بهشتی آن روز

یا مهدی ویا مهدی و یا مهدی بود

 


تعداد بازديد : 104
یکشنبه 02 تیر 1392 ساعت: 23:26
نویسنده:
نظرات(0)
امام زمان(عج)-مناجات تقدیر شده است از ازل برگردی با جام پر از شعر و عسل برگردی دیریست تمام شاعرا

امام زمان(عج)-مناجات

 

تقدیر شده است از ازل برگردی

با جام پر از شعر و عسل برگردی

دیریست تمام شاعران منتظرند

با سیصد و سیزده غزل برگردی

 


تعداد بازديد : 71
یکشنبه 02 تیر 1392 ساعت: 23:25
نویسنده:
نظرات(0)
امام زمان(عج)-ولادت دل باغ و بهار گل نرگس جان مرغ هزار گل نرگس لبخند گل و نفس بلبل پیوسته نثار

امام زمان(عج)-ولادت

 

دل باغ و بهار گل نرگس

جان مرغ هزار گل نرگس

لبخند گل و نفس بلبل

پیوسته نثار گل نرگس

صد قافله دل به بهشت جان

روئید کنار گل نرگس

امشب دل فاطمه زهرا

گردیده مزار گل نرگس

جبریل امین شده از شادی

بی صبر و قرار گل نرگس

جای گل بوسه نرگس بین

بر باغ عذار گل نرگس

با مرغ بهشت بگرد ای دل

در شهر و دیار گل نرگس

نرگس به دعای تو دل بستم

تا بوی گل تو کند مستم

مهدی مه جلوه گر یاسین

مهدی نجم سحر یاسین

پاکیزه در صدف طاها

رخشنده ترین گهر یاسین

مهدی یعنی ثمر کوثر

مهدی یعنی پسر یاسین

شمشیر خدا و رسول الله

رمز فرج و ظفر یاسین

خُلقش خُلق خوش پیغمبر

رویش قرص قمر یاسین

هم قطعه ای از بدن طاها

هم پاره ای از جگر یاسین

حکمش حکم همه قرآن

نامش نام دگر یاسین

قرآن به امامت او نازد

هستی به کرامت او نازد

نرگس گل در چمن آوردی

احسن احسن حسن آوردی

قرآن و محمد و عترت را

از نو جان در بدن آوردی

از یوسف گمشده زهرا

امشب بوی پیرهن آوردی

هم ختم رسل به روی دامن

هم حیدر بت شکن آوردی

دامن دامن گهر مضمون

بر دفتر شعر من آوردی

هم مشعل محفل دل زادی

هم شاهد انجمن آوردی

کنعان را شور دگر دادی

یوسف را در وطن آوردی

بنوشته به بازوی او کامل

جاء الحق و زهق الباطل

نرگس گل یاس به بر دارد

یا بر سر دست، قمر دارد

در عید امام زمان شیعه

عید الزهرای دگر دارد

در سامره فاطمه زهرا

دیدار جمال پسر دارد

مهدی است که در رحم مادر

آوای دعای سحر دارد

مهدی است که روز ظهور خود

شمشیر علی به کمر دارد

مهدی است که پیرهن گلگون

از خون حسین به بر دارد

مهدی است که با همه تنهایی

از غربت شیعه خبر دارد

شیعه شیعه مکتب دارد

والله قسم صاحب دارد

مائیم و دعای تو هر جمعه

مشتاق لقای تو هر جمعه

گویی همه جا زِ نوایِ ما

پیچیده ندای تو هر جمعه

بگذار که گوهر اشک خود

ریزیم به پای تو هر جمعه

درد غم و غربت و هجران را

گفتیم برای تو هر جمعه

خواندیم دعای فرج عمری

در زیر لوای تو هر جمعه

صد شکر که می گذرد بر ما

با حال و هوای تو هر جمعه

سوزم ز فراق تو هر لحظه

آیم ز قفای تو هر جمعه

باشد که شوم به نگاه تو

خاک کف پای سپاه تو

ای بام فلک حرمت مولا

بر دوش ملک علمت مولا

بازآ که شود دل ما زنده

یک لحظه ز فیض دمت مولا

شادم که به لطف خدا بودم

یک عمر اسیر غمت مولا

آخر چه شود که نهی پایی

بر دیده ام از کرمت مولا

تا چند صدا زنم ادرکنی

تا کی بدهم قسمت مولا

امشب ز کجا گذری کآیم

افتم به روی قدمت مولا

آخر چه شود به من عطشان

بخشند نمی ز یمت مولا

تو رو به روی من و من کورم

نزدیک تو از تو بسی دورم

اسم تو دواست بنفسی انت

ذکر تو شفاست بنفسی انت

وصل تو بود همه جا رحمت

هجر تو بلاست بنفسی انت

گفتم که دعات کنم دیدم

یاد تو دعاست بنفسی انت

عیدی که به ما گذرد بی تو

بدتر ز عزاست بنفسی انت

این خنده که بر لب ما بینی

زخم دل ماست بنفسی انت

خصم تو به طعنه ز من پرسد

آقات کجاست بنفسی انت

اشکی که ز دیده ما ریزد

خون شهداست بنفسی انت

ماییم چو ماهی دور از آب

ای صاحب ما، ما را دریاب

بی شوق تو شور نمی خواهم

بی روی تو نور نمی خواهم

بی مهر تو گر بدهندم گل

از نخله طور نمی خواهم

از هفته و سال و مه عمرم

جز روز ظهور نمی خواهم

چشمی که ندیده تو را بستان

من دیده کور نمی خواهم

من دل به بهشت نمی بندم

من حور و قصور نمی خواهم

از یوسف فاطمه زهرا

جز فیض حضور نمی خواهم

عمری به غم تو گرفتم خو

من بی تو سرور نمی خواهم

غمگین و گرفته و مهجورم

تنها به وصال تو مسرورم

دل داده ز دست شکیبایی

من ماندم و دیده دریایی

ما بی تو بدان همه جمعیت

خو کرده به غربت و تنهایی

ای کرده هماره ز جمع ما

با روی ندیده دل آرایی

جز روی تو نیست در این عالم

رخسار ندیده تماشایی

بی خنده تو نبود هرگز

در باغ وجود شکوفایی

بی روی محمدیت گشتم

لبریز ز گریه زهرایی

کوتاه بود سخن میثم

در وصف تو با همه گیرایی

من مدح تو را به زبان دارم

قلبم شده دفتر اشعارم

 


تعداد بازديد : 123
یکشنبه 02 تیر 1392 ساعت: 23:25
نویسنده:
نظرات(0)
امام زمان(عج)-ولادت شاید که به پیکر جهان جان آمد شاید که شب غصه به پایان آمد آماده پی ظهور او با

امام زمان(عج)-ولادت

 

شاید که به پیکر جهان جان آمد

شاید که شب غصه به پایان آمد

آماده پی ظهور او باید شد

شاید که همین نیمۀ شعبان آمد

 


تعداد بازديد : 301
یکشنبه 02 تیر 1392 ساعت: 23:24
نویسنده:
نظرات(0)
منجی از راه می رسد باید ،این بشارت به آسمان برسد باید از کوچه های سبز حجاز ،به تمام جهانیان برسد ا

منجی از راه می رسد باید ،این بشارت به آسمان برسد
باید از کوچه های سبز حجاز ،به تمام جهانیان برسد

اینک از کوچه های سبز حجاز، آخرین وعده می رسد از راه
می رسد تا پیام جاویدش ،به تو در آخرالزمان برسد

پس از این دختران نمی میرند، به گناه نکرده این مژده
زودتر از تمام خلق جهان ،به دل تنگ مادران برسد!

برده با صاحبش برابر شد؛ هرکه پرهیزکارتر برتر
ای بلال سیاه پوست بخوان؛ تا به گوش همه اذان برسد

مردی از کوه می رسد...کوهیست. شیر مردی درخت انبوهیست!
در مناجات از خدایش خواست ،تا به خلق جهان امان برسد

او رسول تمام اعصار است ،که رسولی پس از ظهورش نیست
گوش کن  تا طنین معجزه اش، از زبان تا به عمق جان برسد

منجی از راه می رسد دنیا ،غرق عطر گل محمدی است
صلواتی بلند تر بفرست ! تا صدایت به آسمان برسد!

نغمه مستشارنظامی


تعداد بازديد : 210
چهارشنبه 14 فروردین 1392 ساعت: 22:27
نویسنده:
نظرات(1)
سلام ای آفرینش بی قرار چشمهایت،ای پسندیده سلام ای آسمانها در مدار چشمهایت ، ای پسندیده درود ما به ت

سلام ای آفرینش بی قرار چشمهایت،ای پسندیده
سلام ای آسمانها در مدار چشمهایت ، ای پسندیده

درود ما به تو ای آفتاب روشن هستی
نشان رحمت حق ای کتاب روشن هستی

سلام ای مژده آرامش دنیای ناآرام
سلام ای آخرین امید عالم،ای نخستین گام

بهار اول دنیا گل سرخ سلام تو
بهشت جاودانی آشکارا در کلام تو

سلام ای آفرینش بی قرار چشمهایت ای پسندیده
سلام ای آسمانها بر مدارچشمهایت ای پسندیده

زمان انتظار کهنه دنیا به سر آمد
برای خستگان و خفتگان فصلی دگر آمد

خوشا روزی که دنیا را به نامت روشنی دادی
دل تاریک ما را با کلامت روشنی دادی

خوشا وقتی که بر روی زمین عطرحضور آمد
خوشا وقتی که پیغام خدا از کوه نور آمد

نغمه مستشارنظامی


تعداد بازديد : 93
چهارشنبه 14 فروردین 1392 ساعت: 22:26
نویسنده:
نظرات(0)
اشعار آیینی از ولادت امام زمان (عج) و حضرت علی اکبر (ع)
مجموعه اشعار آیینی در وصف ولادت امام زمان (عج) حضرت علی اکبر (ع) از حاج غلامرضا سازگار  و  یوسف رحیمی  و علی اکبرلطیفیان و وحیدقاسمی و محمود ژولیده به صورت WORD  در ادامه مطلب آماده دانلود میباشد.

 

دریافت فایلهای WORD :

دریافت فایل اشعار ولادت امام زمان (عج) به صورت WORD

دریافت فایل اشعار ولادت حضرت علی اکبر به صورت WORD

راهنمای دانلود: برای دانلود بر روی لینکها کلیک نمایید و بر روی کلمه دریافت یا دانلود کلیلک کنید تا دانلود شود.

 

منبع : دلسوختگان


تعداد بازديد : 697
سه شنبه 26 دی 1391 ساعت: 17:05
نویسنده:
نظرات(0)
سیــد وقـت ولادت بـه نیمـه شعبــان یـگـانــه مـنـجـی دنـیـا بیـا امـام زمـان ظهـور کـن ،

سیــد وقـت ولادت بـه نیمـه شعبــان          

یـگـانــه مـنـجـی دنـیـا بیـا امـام زمـان

ظهـور کـن ، رخ زیبـای خود نشـان بده           

بگـو چگـونـه بگیـرم ز چهـره تو نشـان

هــنـــوز در پـی دیــدار تــو گـرفــتـــارم           

نیـامـدی و دلـم را شکـسـتـی آقاجان

خدا کنـد که ظهـور تـو را نظـــاره کنـم            

خدا کند که ببینم تورا به این چشمان

ببیـن که بر سر راهت نشستم ای آقا

منـم به عشق تو مجنونم و تویی لیلا

 

بـرای دلـبــری مـا تــو آفـریــده شـدی         

 بـرای رهـبــری خـلـق برگـزیـده شـدی

تو یوسف سربـازار هستـی و با اشک          

برای اینکه عزیزم شوی خریـده شـدی

به غیر تو دل من بـود مثـل شب تاریک          

که سر زدی و برای دلم سپیده شدی

تو در کنـار منی من تـو را نمـی بینـم           

چه شد؟ اگر چه که بارها به چشم دیده شدی

ز روی چشم من آقـا حجـاب را بــردار

بـرای دیـدن رویـت دگـر نـمـانـده قــرار

 

امید قلب پـدر هستی ای گل نرگس       

 به شام تار،قمر هستی ای گل نرگس

پـدر نـهــاد بـه روی تـو نـام احـمــد را       

  تو مصطفای دگرهستی ای گل نرگس

در آسـمــان ولایـت تـو اخـتـــر دگـری 

       تو آخرین ،گوهر هستی ای گل نرگس

جهـان بـرای نبـودت  ستـاره می ریزد         

قــرار دیــده تـر هستی ای گل نرگس

تمـام هستـی محسـن تویی بیا دلبـر

بـزن تو تکیه بـه آن در بگـو علی حیـدر

 

 

سید محسن حبیب الله پور


تعداد بازديد : 187
سه شنبه 07 شهریور 1391 ساعت: 21:20
نویسنده:
نظرات(0)
عریضه های مرا دست چاه ها دادند همان دغل صفتان که قبیله ی بادند تو در فراق خودت می نشینی و آنها تم

عریضه های مرا دست چاه ها دادند

همان دغل صفتان که قبیله ی بادند

تو در فراق خودت می نشینی و آنها

تمام مردم ده را به قم فرستادند

برای دیدن گلدسته های طولانی

و عرض و طول زمینی که صحن ابعادند

و پول ها همه وقف نبودن تو شده

برای این دو ، سه گنبد بدون تو شادند

نیامدی و تو را می کشند نادیده

نیا ...  برای تو فکر مزار افتادند

گناه می رسد از صبح نیمه ی شعبان

به فکر شیرینی شام صبح میلادند

حلال ها همه حرمت شدند در هجرت

حرام ها همه جایز به حکم ارشادند

حجاب ها نخ تسبیح جمکران شده اند

و دانه ها همه از بند ذکر آزادند

دروغ می رسد ایاک النستعین بر لب

تمام فکر کمک از گروه امدادند

چقدر سیصد و اندی گروه ما داریم

مجله ها همه در فکر چاپ اعدادند

عریضه های من آقا به دستتان نرسید ؟؟

عریضه های مرا دست چاه ها دادند

 شاعر: مجتبي كرمي


تعداد بازديد : 213
سه شنبه 07 شهریور 1391 ساعت: 21:20
نویسنده:
نظرات(0)
دل دل نکن که می رسد از دلبرم خبر شام فراق می رود و می شود سحر چیزی نمانده تا برسد منجیِّ بشر چیز

دل دل  نکن که می رسد از دلبرم خبر

شام فراق می رود و می شود سحر

چیزی نمانده تا برسد منجیِّ بشر

چیزی نمانده گلشن زهرا دهد ثمر

عید وصال آمده و لحظه ی ظفر

 

مژده بده که شد حسن عسگری پدر

 

کعبه به گوش باش که منجی رسیده است

قلب تمام عالم امکان تپیده است

در سامرا امید  خدا آفریده است

خورشید روی دامن نرگس دمیده است

عالم دم ِ محمّدیّش را شنیده است

 

قرآن نشسته بر لب قرآن دادگر

 

قرآن بخوان که حسرت کعبه صدای توست

رویای عرش زمزمه ی ربّنای توست

تیغ امیر خیبرو خندق برای توست

امِّید فاطمه به دم رونمای توست

شش گوشه در تب سفر کربلای توست

 

همراه خود مرا به سوی نینوا ببر

 

دین با حضور ناب تو تکمیل می شود

با تو بساط توطئه  تعطیل می شود

وای از فراق یار که تحمیل می شود

اشکم برای آمدنت نیل می شود

امسال هم بدون تو تحویل می شود

 

نوروز انتظار شد و غصِّه بیشتر

 

دردانه ی زمین و زمان صاحب الزّمان

امّید قلب مادر سادات و شیعیان

کعبه گرفته با هوس دیدنت زبان

مانده به راه آمدنت چشم عاشقان

یا حیدری بگو و دلم را بده تکان

 

حیدر مدد بگو و بیا صاحبِ نظر

 

در دولت تو عدل علی می کند ظهور

حال و هوای فاطمیّه می شود صبور

دست کریم تو به دلم می دهد شعور

کرب و بلاست مقصد این کاروان نور

تو می رسی که دم بزند جمعه از غرور

 

 تو می دهی به آه غریبانه ام اثر

شاعر: حسين ايماني


تعداد بازديد : 224
سه شنبه 07 شهریور 1391 ساعت: 21:19
نویسنده:
نظرات(0)
حرفهایی خدایی آوردم بیتهایی طلایی آوردم حرف من نیست حرف خورشید است سخن از عید نور و امِّید است

حرفهایی خدایی آوردم

 بیتهایی طلایی آوردم

حرف من نیست حرف خورشید است

سخن از عید نور و امِّید است

گفته ی مصطفی رسول الله

برگی از نطق حیدر و زهرا

لوپِّ هر مطلب امام کرم

اوّل و آخر پیام حرم

های و هوی نقاره با ناله

واژه ی ناب ِ یا اباصالح

سامرا خیره مانده و بی تاب

چه عجیب است جلوه ی سرداب

نرگس منتخب شده می دید

در وجودش تلاطم توحید

دور از شور و شرِّ بیگانه

پیش چشم حکیمه در خانه

وعده ی حق رسید و عرش شنید

از فرستاده آیه ی " وَ نُرید "

پایه ی کاخ فتنه ها شد لق

روی بازو نوشته جاء الحق

وعده های نبی در این مَهد است

دم عالم فرازی از عهد است

صاحب طلعة ُ الرَّشیده رسید

آمده غـُرَّ ة الحمیده پدید

طفل گهواره آسمانی شد

آسمان صاحب الزّمانی شد

مادرش بی قرار و دلواپس

نگران از نفاق اهل هوس

گفت مولا : گل مرا چیدند

انتظار زمانه دزدیدند

با سلام خدا و این پیغام

وَ کلام امام شد آرام

پسرت عشق آسمانیهاست

عرش حق زیر پای این آقاست

اِنس و جان مات نور قامت اوست

نـُه فلک در صف زیارت اوست

مُهر تکمیل دین پیغمبر

عقده ی تیغ و بیرق حیدر

اوج رویای یاس و آن غنچه ...

که زمین خورده اند در کوچه

آرزوی ستاره های به نی

بُهت ناموس و بغض مجلس می

غیرت الله پای شط ِّ فرات

روضه ی مشک پاره در عرفات

مادری با نوای لا لا یی 

دختر و روزگار زهرایی

ناله و ضجِّه های هر مظلوم

حاجت ربـّنای هر معصوم

روز موعود ندبه است بیا

وصل تو عید کعبه است بیا

دلبرا  تکیه کن به بیت الله

با دم یا علی ولیُّ الله

این سکوت مدینه را بشکن

گردن اهل کینه را بشکن

سوی ایران بیا و با مستان

بگذر از زیر سایه ی قرآن

با بر و بچّه های هیأتها

گریه ای کن به صرف عاشورا

قدمی مثل حیدر کرّار

به سوی مشهد الرِّضا بردار

بــِـنــِشین رو به پنجره فولاد

وَ بیا بین صحن گوهرشاد

رو به ایوان طلا دعایی کن

عاشقان را تو کربلایی کن

یاد سقــّــا پیاله ای از آب

نوش کن با سلام بر ارباب

طالب خون سرخ عاشورا

العجل ای مسافر زهرا

 شاعر: حسين ايماني


تعداد بازديد : 251
سه شنبه 07 شهریور 1391 ساعت: 21:19
نویسنده:
نظرات(0)
تو واقعيت محرابي و مصلايي دليل داشته كه بين ناكجا هايي مسير قبله به ابروت مي خورد پيوند همينكه بي

تو واقعيت محرابي و مصلايي

دليل داشته كه بين ناكجا هايي

مسير قبله به ابروت مي خورد پيوند

همينكه بين نمازت به سجده مي آيي

قسم به عصمت ناقوس هاي بالادست

تويي كه حضرت عيساي هر كليسايي

تو كعبه اي حجرالاسودت همين خال است

كه هاشمي شده است و گواه زيبايي

بشر خدات بنامد اگر بيايي ، پس

دليل داشته اين سمت ها نمي آيي

 

فراز مأذنه ها نام توست اي تهليل

نماز اگر تو نباشي نمي شود تكميل

شاعر: مسعود يوسف پور


تعداد بازديد : 194
سه شنبه 07 شهریور 1391 ساعت: 21:18
نویسنده:
نظرات(0)
ليست صفحات
تعداد صفحات : 11
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف