تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
آمده پر زخجالت به شما رو مي زد
باز هم رو به شما ضامن آهو مي زد
آمد و ديد به بيراهه زده ، كج رفته
وچراغ دل او داشت كه سوسو مي زد
ديد جايي نتوان بهتر از اين جا رفتن
او پشيمان شده از سر كه به هر سو مي زد
ابتداي حرمت خاك شد و بوسه گرفت
پيش آقاي خودش داشت كه زانو مي زد
آرزو داشت كه هر صبح شبيه خدام
صحن زيباي تو را با مژه جارو مي زد
آمد از محضرتان نور گرفت و مي رفت
مست و ديوانه شد و نغمه ي هوهو مي زد...
...
ياسر مسافر
تعداد بازديد : 106
چهارشنبه 28 تیر 1391 ساعت: 18:03
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب