سالار زينب (س)
ابر و باد و مه و خورشيد و فلك در كارند
كه عاقبت داغ تورا بر دل من بگذارند
ساربان ميشوم و ميبرمت سوي حرم
من خودم نوكر تو هستم اگر بگذارند
انس طفلانه ي ما گم شده در موي سپيد
بغلم كن كه مرا خاطره ها بسيارند
بادها هم ز من سوخته ره كج كردند
ابرها نيز به يك جاي دگر ميبارند
تو سواري و لبم تا به گلويت نرسد
بوسه را گرچه از اين فاصله هم ميكارند
(محمد سهرابي)