يا زينب كبري(س) آه از آن روز که جان از تن خواهر می رفت سنگ ها بال زنان سوی برادر می رفت آسما

يا زينب كبري(س) آه از آن روز که جان از تن خواهر می رفت سنگ ها بال زنان سوی برادر می رفت آسما

يا زينب كبري(س) آه از آن روز که جان از تن خواهر می رفت سنگ ها بال زنان سوی برادر می رفت آسما

يا زينب كبري(س) آه از آن روز که جان از تن خواهر می رفت سنگ ها بال زنان سوی برادر می رفت آسما

يا زينب كبري(س) آه از آن روز که جان از تن خواهر می رفت سنگ ها بال زنان سوی برادر می رفت آسما
يا زينب كبري(س) آه از آن روز که جان از تن خواهر می رفت سنگ ها بال زنان سوی برادر می رفت آسما
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
يا زينب كبري(س) آه از آن روز که جان از تن خواهر می رفت سنگ ها بال زنان سوی برادر می رفت آسما

    يا زينب كبري(س)

آه از آن روز که جان از تن خواهر می رفت

سنگ ها بال زنان سوی برادر می رفت


آسمان ها و زمین داشت به هم می پیچید

سمت گودال کسی دست به خنجر می رفت


ساعتی بعد که آتش به حرم بر پا شد

همه سر ها به روی نیزه ي لشگر می رفت


خیمه تاراج شد و هر طرفی دست به دست

بین گهواره ی خالی دل مادر می رفت

(شاعرش را نميشناسم)


تعداد بازديد : 113
سه شنبه 16 خرداد 1391 ساعت: 11:40
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف