اشعار ولادت حضرت جواد الائمه(ع) – جواد حیدری بر سر آنم زبان بگشايم و آوا كنم خويش را در محضر مو

اشعار ولادت حضرت جواد الائمه(ع) – جواد حیدری بر سر آنم زبان بگشايم و آوا كنم خويش را در محضر مو

اشعار ولادت حضرت جواد الائمه(ع) – جواد حیدری بر سر آنم زبان بگشايم و آوا كنم خويش را در محضر مو

اشعار ولادت حضرت جواد الائمه(ع) – جواد حیدری بر سر آنم زبان بگشايم و آوا كنم خويش را در محضر مو

اشعار ولادت حضرت جواد الائمه(ع) – جواد حیدری بر سر آنم زبان بگشايم و آوا كنم خويش را در محضر مو
اشعار ولادت حضرت جواد الائمه(ع) – جواد حیدری بر سر آنم زبان بگشايم و آوا كنم خويش را در محضر مو
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
اشعار ولادت حضرت جواد الائمه(ع) – جواد حیدری بر سر آنم زبان بگشايم و آوا كنم خويش را در محضر مو

اشعار ولادت حضرت جواد الائمه(ع) – جواد حیدری

 

بر سر آنم زبان بگشايم و آوا كنم

خويش را در محضر مولاي خود پيدا كنم

 

تا بگويد سر گذشت غربتش را بهر من

سر گذارم بر قدومش با دلش نجوا كنم

 

او امام هشتم و آئينه ذات خداست

عالمي را من فقط با نام او شيدا كنم

 

تا كه مولانا رضا از دست من گردد رضا

از زبان حال او گويم روايت اي خدا

 

سالها من منتظر بودم كه آيد گوهرم

اين مبارك كودك و نور دو چشم مادرم

 

او مبارك تر بود از هر چه مولود است وبس

او محمد يا جواد است وبود تاج سرم

 

او امامت را برايم تا ابد تثبيت كرد

كرد رسوا فتنه ي خصم لعين و ابترم

 

او مسيح عترت صديقه ي اطهر بود

در مقام عصمتش همپايه ي كوثر بود

 

كودك است اما چو لب وا كرد غوغايي نمود

خطبه اي كوتاه خواند و كار زيبايي نمود

 

آنچنان شيوا سخن گفت و عدو را پست كرد

آنكه اهلش بود گفتا كار زهرايي نمود

 

رفع تهمت كرد، از آن كه ز مريم برتر است

بهر مادر كودك نازم مسيحايي نمود

 

گفت من  از نسل زهرايم عزيز حيدرم

من جواد ابن الرضا آئينه پيغمبرم

 

گر نمي آمد بناي دين حق كامل نبود

دشمن من شاد مي شد گر مرا حاصل نبود

 

گر نمكي آمد اگر چه بعد عمري انتظار

تهمت ديرينه ي ابتر مرا باطل نبود

 

 بهر ديدار جمال نازنين كودكم

كس شبيه من چنين آشفته و بيدل نبود

 

پيش زهرا سر فرازم اين جواد من بود

ني كه بهر شيعه اين باب المراد من بود

 

دست از او بر مداريد اين گل زهرا بود

دست او باز است وكارش حل مشكل ها بود

 

ني فقط آبادي دنيا بخواهيد از جواد

در قيامت كار او زيباتر از دنيا بود

 

كم از او هرگز مخواهيد اين جفا بر او شود

عاشق ديدار سائل چشم اين  آقا بود

 

هستي ام دار وندار من همين دردانه است

هر كه صاحب عقل باشد بهر او ديوانه است

 

با چه جرات شرح او صاف كمالش مي كنيد

با قياس يوسفي وصف جمالش ميكنيد

 

يوسف از درياي زيبايي او يك قطره است

از خدا گو ئيد گر نشر خصالش مي كنيد

 

اين جواد من شبيه من غريب وبي كس است

منعم از گريه چرا وقت وصالش مي كنيد

 

گو ئيا مي بينم اينك در جواني دلبرم

مي شود مظلوم كشته مثل زهرا مادرم

 

ماهيان بحر و مرغان هوا گريان او

جمله ذرات دو عالم ميشود نالان او

 

از شرار زهرو از سوز عطش پرپر زند

كف زند شادي نمايد زوج بي ايمان او

 

در شب ميلاد او من روضه خواني مي كنم

جان من كه باب او هستم فداي جان او

 

اولين مرثيه خوان و روضه خوان او منم

هر كه گويد از غم او ميزبان او منم

 

جواد حيدري


تعداد بازديد : 433
چهارشنبه 10 خرداد 1391 ساعت: 0:03
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف