*جناب آیت الله فاطمی نیا میفرمودند که مرحوم شهریار آرزو داشتند تمام اشعارشان را به نیّر تبريزي بدهند

*جناب آیت الله فاطمی نیا میفرمودند که مرحوم شهریار آرزو داشتند تمام اشعارشان را به نیّر تبريزي بدهند

*جناب آیت الله فاطمی نیا میفرمودند که مرحوم شهریار آرزو داشتند تمام اشعارشان را به نیّر تبريزي بدهند

*جناب آیت الله فاطمی نیا میفرمودند که مرحوم شهریار آرزو داشتند تمام اشعارشان را به نیّر تبريزي بدهند

*جناب آیت الله فاطمی نیا میفرمودند که مرحوم شهریار آرزو داشتند تمام اشعارشان را به نیّر تبريزي بدهند
*جناب آیت الله فاطمی نیا میفرمودند که مرحوم شهریار آرزو داشتند تمام اشعارشان را به نیّر تبريزي بدهند
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
*جناب آیت الله فاطمی نیا میفرمودند که مرحوم شهریار آرزو داشتند تمام اشعارشان را به نیّر تبريزي بدهند

*جناب آیت الله فاطمی نیا میفرمودند که مرحوم شهریار آرزو داشتند تمام اشعارشان را به نیّر تبريزي بدهند و در عوض این بیت نيّر تبريزي را بگيرند.

              يا حسين شهيد(ع)

*ای فَرَس با تو چه رخ داده که خود باخته ای

مگر این گونه که ماتی! تو شه انداخته ای؟

 

ای همایون فرس پادشه سدره مقام

که چراگاه بهشت است تورا جای خرام

نه رکابی زتو برجاست نه زین و نه لگام

مگرای پیک سبک پا! بر سر شاه انام

چه بلا رفته که با خویش نپرداخته ای؟

 

تا صهیل تو همی آمدی ای پیک امید

بر همه اهل حرم بود صدای تو نوید

کاینک آید زپی پرسش ما شاه شهید

مگر این بار خداوند حرم را چه رسید؟

کای فرس شیهه زنان برحرمش تاخته ای؟

 

اگر آورده ای ای هد هد فرخنده سیر

ز سلیمان و نگینش بر بلقیس خبر

زچه آلوده به خون تاج تو؟ خاکم بر سر

راست گو تخت سلیمان شده برباد مگر

تو زبهر خبر از تیر پری ساخته ای!

 

آن شهی را که به امرش فکند سایه سحاب

خواهد ار آب، شود خاک در عالم نایاب

طعنه بر لجّه ی تیار زند موج سراب

دیده ای کشته مگر، تشنه لبش بر لب آب

که چنین ناله به عیّوق برافراخته ای؟

 

تو که غلطان زسر زین، نگونش دیدی

در میان سپه دشمن دونش دیدی

ای فرس راست به من گوی که چونش دیدی

تو به چشمان خود، آغشته به خونش دیدی؟

یا قتیل دگری بود تو نشناخته ای؟

 

بوی خون آید از این کاکل ویال و تن تو

شد مگر کشته ی روبه، شه شیر اوژن تو

دل افسرده ی من آب شد از دیدن تو

فاش گو، برق که آتش زده بر خرمن تو؟

که چنین غلغله در بحر و بر انداخته ای؟

(نيّر تبريزي)

با تشكر فراوان از برادر گرامي جناب آقاي امير بزازي براي ارسال اين شعر جانسوز


من غلام قمرم


تعداد بازديد : 173
جمعه 15 اردیبهشت 1391 ساعت: 17:36
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف