تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
حضرت ام البنین(س)-مصائب
عروسِ خانه ی حیدر شد دوباره فاطمه ای دیگر
بزرگوار و مؤدّب بود شجاع زاده زنِ حیدر
به خانه آمد و آهسته نشست بینِ در و دیوار
ز چشم، خونِ روان می ریخت به یادِ زخمِ دلِ مادر
اگر چه فاطمه ام؛ امّا کنیزِ مادرتان هستم
زهی مقام! که خواهم شد کنیزِ دخترِ پیغمبر
حسین جان! به فدایت باد یکی یکیِّ پسرهایم
اگر چه جانِ کمی دارند، ببخش! -این سر و این خنجر!-
تمامِ شهر، به قربانت! دو دست و چشم که چیزی نیست!
خدا کند که اباالفضلم، فدائیِ تو شود آخر
بسوزم از غمِ تو ای کاش بقیع، پخش شود خاکم
ببویم آن گلِ مخفی را منم صدا بزنم: "مادر
تعداد بازديد : 233
پنجشنبه 14 اردیبهشت 1391 ساعت: 11:32
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(1)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب
| این نظر توسط عارفه دهقانی در تاریخ 1391/03/17 و 1:50 دقیقه ارسال شده است | |||
|
بانوی محجوب
شعر برای حضرت زینب از عارفه دهقانی : در این حماسه،شکوهِ زنی پدیدار است اگرچه درد،فراوان و داغ، بسیار است مطیعِ امرِ ولیِّ خداست در همه جا اگرخطیب شده یا اگر پرستار است شبیهِ مادرِ خود،هم صبور و هم محجوب شبیهِ مادرِ خود،داغدار و غمخوار است پس از حسین، سپاهِ زنان به دنبالش در انقلابِ دوباره، "بزرگ سردار " است چه حاجتی ست به شمشیر،در سرای یزید؟! زبانِ نافذِ او، تیغِ حیدری وار است! به قلبِ زینب اگر کوهِ غم فرو ریزد غمِ"قشنگ تر از کوه" را خریدار است* ________________________________________ *ما رَاَیتُ الّا جمیلا-حضرت زینب سلام الله حتی کوه غم را زیبا میدید حتی زیبا تر از کوه |
||
