. علی را ............ شاعر: سینا شهیدا
هنوز هم بعد از آن شب دلگير
آهِ بانو دامن شهر را رها نكرده است
هنوز در شهر پدرش
به هيچ حنجره اي براي فرياد
اذن نمي دهند
وَ به هيچ ديده اي براي اشك..
...
نمايش سه پرده داشت
مادر خوبي ها براي
داستان كربلا مقدّمه اي كبود نوشت
علي تنها شد
وَ تاريخ براي دوست داران حقيقت رنگ سرخ را برگزيد..
...
آرام قرآن بخوان علي
وَ آرام گريه كن
حتّي آيه ها بي طاقتند..
...
اين دردمندانه ترين استقبال است
صاحب امانت و اهالي ملكوت
آن طرف
وَ اين طرف
بانوي بيت الاحزان فرياد مي زند:
علي را...
از وبلاگ شور حسین ع