حضرت زهرا(س)-شهادت
از سینه دگر آه شرر بار نکش
برخیز ولی منت دیوار نکش
من شانه نخواستم به جان بابا
از دست شکسته این قدر کار نکش
×××
با اشک دلیل اشک مهتاب شدی
هر نیمۀ شب همین که بیتاب شدی
از بس که غذا نمیخوری مادر من
در عرض سه ماه این همه آب شدی
×××
ای کاش که درد سینه غوغا نکند
خیلی نفست فاصله پیدا نکند
پهلوی تو را همین که دیدم گفتم
این زخم خدا کند دهن وا نکند
×××
امروز یکی دو رنج مبهم داریم
از چیست که ناخواسته ماتم داریم
در بقچۀ رو به رویمان دقت کن
من فکر کنم که یک کفن کم داریم
×××
بیتاب حسین آمده تابش بدهی
انگار بنا نیست جوابش بدهی
اصلاً تو خودت بگو دلت می آید
او تشنه شود نباشی آبش بدهی