تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
ای نور دیده و دل خون مجتبای من
تنهاترین ستاره آل عبای من
تنها مدافعم که شد از آن مقابله
در کوچه ماجرای تو چون ماجرای من
یک لوح افتخار وفا بین کوچه ها
حک شد به گونه های تو چون گونه های من
گفتم عسای دست شوی گاه پیریم
اما شدی به فصل جوانی عسای من
خواهی اگر که یاری مادر کنی بخواه
مرگ مرا به پای علی از خدای من
حرفی ز بعد من تو به بابا نمی زنی
از چشم و گوش و سینه از دست و پای من
سر مرا به سینه چو آهت نگاه دار
ای ممتحن به غصه و درد بلای من
تعداد بازديد : 136
یکشنبه 20 فروردین 1391 ساعت: 19:42
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب