گل یاسم چرا نیلی است رنگش
چزا پژمرده رخسار قشنگش
مگر آزرده پستی رذل اورا
و یا رذلی زده او را به سنگش
به غیر حق خود چیزی مگر خواست
که جمعی را فرستادی به جنگش
فدک حقش ولایت حق شویش
که با تذویر بگرفتی ز چنگش
چو پژمردید یاس و غنچه اش را
به پیشانیتان تا حشر ننگش
اشک شفق