loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 139 پنجشنبه 17 فروردین 1391 نظرات (0)
یارب این سیلی پر از سوز و درد
با رخ همچون گل زهرا چه کرد
چون غبار کوچه بنشست بر زمین
حق تعالی دید و جبریل امین
بر رخ زهرا نشان پنجه بود
از دل مولا اثر باقی نبود
آمد از کوچه برون زهرا ولی
زیر لب با هر قدم می گفت علی
با سر چادر به چشمش می کشید
از کنار دیده اش خون می چکید
تا قدم در خانه حیدر نهاد
زینب او را دید و زد از غصه داد
چادرت مادر چرا خاکی شده
پنجه روی تو حکاکی شده
پیش من چادر به سر افکنده ای
گو مگر از زینبت رنجیده ای
رفتی از خانه برون چون آمدی
از چه با دست پر از خون آمدی
گر ببیند باب من این روی تو
می چکد خون از سر و از روی تو
در همین جا جان دهد بر پای تو
جان فشاند بر سر غمهای تو
از کفت مادر چرا چاره شده
گو به من گوشت چرا پاره شده
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 62
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 864
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 9,435
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 81
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 12,836
  • بازدید ماه : 20,163
  • بازدید سال : 394,963
  • بازدید کلی : 22,641,924