در وادی الهی خدا خودش می دونه محبّت تو مولا ، زد از دلم جوونه چه کار کنم حسین جان ، دلم گرفته بوونه هر دم کنم صدایت با اشک دونه دونه آب روان بنوشم ، گویم به آه سوزان دوسِت دارم حسین جان ، فدات بشم حسین جان مولا ببین که عشقت برده ز کف توونم دائم ز هر سر و سو دو دو کنان دَوونم این اشک دیدگانم ، کی می دهد اَمونم روی تو را ببینم ، مظلومیّت بخونم تا بر جهان بگویم مانند شمع سوزان دوسِت دارم حسین جان ، فدات بشم حسین جان مهر تو ای حسین جان از دل کشد زبونه مرغ دلم به سویت پر می زند شبونه بی عشق تو ندارد میلی به آب و دونه عشق تو هر کجائی ، عاشق رو می کشونه چون بلبل پریشان ، گوید به آه و افغان دوسِت دارم حسین جان ، فدات بشم حسین جان حاج احمد آرونی (آرام دل)
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
درباره ما
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آمار سایت