امام زمان(عج)-فاطمیه
ای روشنایی سحر فاطمیه ام
صاحب عزای خونجگر فاطمیه ام
ایام میروند به امید دیدنت
یك بار رد شو از گذر فاطمیه ام
دست مرا بگیر و به دنبال خود ببر
تا با تو طی شود سفر فاطمیه ام
آقا گناه روزی چشم مرا گرفت
رزقی بده به چشم تر فاطمیه ام
با خود همیشه گفته م آیا نمی شود
دیدار روی تو ثمر فاطمیه ام
وقتی شنیده ام كه میایی به روضه ها
هرشب اسیر و در به در فاطمیه ام
پایان راه سینه زنیها شهادت است
ای كاش گل كند هنر فاطمیه ام
در میزنم كه اذن عیادت دهی به من
با این امید پشت در فاطمیه ام