هرگز دلی زغم چو دل مجتبی نسوخت ور سوخت ز اجنبی دگر از آشنا نسوخت هرگز برادری به عزای برادری در روزگار چون شه گلگون قبا نسوخت آندم که سوخت زاده ی زهرا زسوز زهر در حیرتم که خرمن گردون چرا نسوخت
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
درباره ما
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آمار سایت