loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 207 پنجشنبه 25 اسفند 1390 نظرات (0)

خاري به چشم هاي من انگار مي كشي

وقتي كه آه از دل خونبار مي كشي

با خرمني سپيد ز گيسوي خود مرا

روزي هزار بار تو بر دار مي كشي

بر زانوان بي رمقت راه مي روي

بر شانه بار غصه بسيار مي كشي

انگار  سوي چشم تو از بين رفته است

كاينگونه دست به ديوار مي كشي

شانه به موي دختر دردانه مي زني

دستي بر آن نگاه گهربار مي كشي

جاروي خانه....پخت غذا.....روز آخري

داري چقدر از اين بدنت كار مي كشي

اين رو گزفتن تو مرا كشت...!از چه رو

چادر به روي ديده رخسار مي كشي؟

از اين نفس نفس زدنت خوب واضح است

دردي كه از جراحت مسمار مي كشي

اي قبله كبود كه با هر نگاه خود

طرحي زآتش در و ديوار مي كشي

خود را درست لحظه پرواز از قفس

من را شبيه مرغ گرفتار مي كشي

خانه خراب گشتم و با رفتنت مرا

داري به زير اين همه آوار مي كشي

ديگر به غير مرگ دعايي نمي كني

حالا كه آه از ان دل خونبار مي كشي

                              هادي ملك پور
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 61
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 944
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 10,609
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 85
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 14,010
  • بازدید ماه : 21,337
  • بازدید سال : 396,137
  • بازدید کلی : 22,643,098