|
مناجات با خدا
الهى! بنده اى گم كرده راهم
بده راهم كه سرتاپا گناهم
اگر عمرى به غفلت زیست كردم
تمام هستیم را نیست كردم
به هر در، حلقه كوبیدم خدایا
لباس یأس پوشیدم خدایا
اسیر نفس هر جایى شدم من
مقیم شهر رسوایى شدم من
نچیدم گل زشاخ آرزویى
ندارم پیش مردم آبرویى
كنم با عجز و لابه بر تو اظهار
گنه كارم گنه كارم گنه كار
تو رحمان و رحیم و مهربانى
منم مهمان تو، تو میزبانى
تو سوز سینه ام را ساز كردى
در رحمت به رویم باز كردى
تو گفتى توبه كن، من مى پذیرم
ترحم كن امیرا من فقیرم
الهى! هرچه هستم هر كه هستم
سر خوان عطاى تو نشستم
یقین دارم كه با این شرمسارى
نجاتم مى دهى از خوار و زارى
اگر كوه گنه گردیده بارم
یقین دارم على را دوست دارم
ببخشا اى همه آگاهى من
گناهم را به خاطرخواهى من
الهى! گرچه هستم غرق عصیان
پشیمانم پشیمانم پشیمان
تعداد بازديد : 201
یکشنبه 07 اسفند 1390 ساعت: 18:05
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)