loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 23 چهارشنبه 22 شهریور 1402 نظرات (0)

حسین اِستاده و گویی که از رازی خبر دارد
که بر چشم حسن با یک جهان حسرت نظر دارد

زمرّدگون شده یاقوت لب های دُر زهرا
که از لخت دل خود طشت را پُر از گهر دارد

ز عمری خوردن خون جگر آسوده خواهد شد
یکی گوید به زینب چشم خود از طشت بردارد

به کنجی کودکی ناظر به اوضاع است و می گرید
یتیمی بیند و چون جوجه سر در زیر پر دارد

زبانش نی، نگاهش می کند بدرود با خواهر
برادر دست بر دل از غم و خواهر به سر دارد

بیا ای مرگ از ره، راه وصل امروز کوته کن
که زهرا انتظار دیدن روی پسر دارد

به حیدر روی منبر ناسزا گفتند و خون خوردم
کجا تاریخ از ما خاندان مظلوم تر دارد؟


علی انسانی

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 59
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 1075
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 12,991
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 92
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 16,392
  • بازدید ماه : 23,719
  • بازدید سال : 398,519
  • بازدید کلی : 22,645,480