loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 0 یکشنبه 12 شهریور 1402 نظرات (0)

ای مرگ احلی من عسل در باور تو
بنگر عمو گریان نشسته در بر تو

ای بسمل عطشان در خون آرمیده
با من بگو اخر چه شد بال و پر تو

تو چشم تیز نیزه ها را خیره کردی
جانم فدای پهلوی افسونگر تو

دیدم عدو مویت میان پنجه دارد
با خنجر افتاده به جان حنجر تو

غارتگرانه چشم بر جسم تو دارند
همچون غنیمت گشته گنج پیکر تو

گفتم نقابت را مزن بالا که این قوم
دزدند و می دزدند رخشان گوهر تو

گویا ز جنگ سنگ بر گشتی عمو جان
این جای سنگ کیست مانده بر سر تو


این گرگهای تشنه خون یتیمان
جمعند از چه جملگی دور و بر تو

ای کاش نجمه در حرم نشنیده باشد
آوای مردم یا عموی آخر تو


مصطفی متولی

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 20
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 1060
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 12,591
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 92
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 15,992
  • بازدید ماه : 23,319
  • بازدید سال : 398,119
  • بازدید کلی : 22,645,080