loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 233 جمعه 16 مهر 1395 نظرات (0)

حضرت عبدالله بن الحسن(ع)

 

دستم رها کن عمه، دورش را گرفتند

راه عبور زاده ی زهرا گرفتند

می آیم از خیمه به امدادت عمو جان

بار دگر گرگان رهِ صحرا گرفتند

عمه زمین خورد و صدا زد وای مادر

لشگر ز هر سو نیزه ها بالا گرفتند

تا ضربه را کاری به جسم تو بکوبند

اغلب کنار حنجر تو جا گرفتند

دیدم که زینب زلف هایت شانه می زد

اینان چرا با پنجه مویت را گرفتند

دستم سپر می سازم اینجا زیر شمشیر

اما نشانه حنجرم را تا گرفتند

خون گلویم ریخت چشمان تو را بست

تا که نبینی جان من یک جا گرفتند

تا مثل تو گفتم که مادر یاری ام کن

با نیزه از پهلوی من امضا گرفتند

مانند قاسم نیزه کش کردند جسمم

از ما تقاص عقده از بابا گرفتند

جان دادنم مشکل شده می دانی ازچه؟

هر جفت پاهای مرا با پا گرفتند

 

قاسم نعمتی

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 63
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 172
  • آی پی دیروز : 1112
  • بازدید امروز : 2,096
  • باردید دیروز : 13,893
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 92
  • بازدید هفته : 19,390
  • بازدید ماه : 26,717
  • بازدید سال : 401,517
  • بازدید کلی : 22,648,478