loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 227 دوشنبه 07 تیر 1395 نظرات (0)

کوفه، مدینه بود مگر؟ التهاب داشت
محراب، کوچه بود مگر؟ اضطراب داشت

تیغ عدو کجا و سَرِ سِرِّ عدل و داد !
دشمن دوباره بر سر نیزه کتاب داشت


این فتنه ها ز گور خوارج بلند شد
دینی که بی علی است، اساسی خراب داشت

بار دگر ز پشت به نامردی اش زدند
غربت  به نام نامی او انتساب داشت

در سر، هوای ماندن در کوفه را نداشت
او که دلی به یاد مدینه کباب داشت

تنهاترین غریب، هوایی یار بود
با یاد فاطمه، نه خوراک و نه خواب داشت

قلبش به یاد فاطمه می زد، که مرگ خواست
آن شب علی لبی به دعا مستجاب داشت

دیگر حساب روز و شب از دست داده بود
در تنگنای سینه، غمی بی حساب داشت

موی سپید او که ز رویی کبود بود
از خون سرخ سر ز چه قصد خضاب داشت

جان در تنش چه شد که چنین بیقرار بود؟
مثل مسافری که به رفتن شتاب داشت

میلی به شیر و نان و رطب هم نداشت او
تنها نمک که زخم دلش التهاب داشت

از سهم شیر خویش به قاتل دهد که او
روحی پر عاطفه به زلالی آب داشت

زینب ز نیشخنده ی قاتل تمام عمر
 روحی اسیر پنجه ی رنج و عذاب داشت

سید محمد میرهاشمی

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 58
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 857
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 9,359
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 81
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 12,760
  • بازدید ماه : 20,087
  • بازدید سال : 394,887
  • بازدید کلی : 22,641,848