تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
زبانحال بی بی رقیه (س) با پدر
من بی تو پاییز
با تو بهارم
خیلی خوشالم
چون تو رو دارم
وقتی برا تو
دردامو می گم
شمع وجودم
آب میشه کم کم
دنیا عذابه
چشمام پر آبه
تموم غصه ام
بزم شرابه
با خیزرونش
میزد به لبهات
جونم فدای
لبهای زیبات
زخم مدینه
اینجا نمک خورد
اینجا به جا من
عمه کتک خورد
تو این خرابه
سامون ندارم
حتی تو پاهام
من جون ندارم
تنها به دادم
عمه رسیدش
خارای پامو
عمه کشیدش
یک شب ز ناقه
خوردم زمین من
طاقت نداری ؟
نمیگم اصلا .....
جعفر ابوالفتحی
منبع :
www.neyjaf.ir
تعداد بازديد : 187
چهارشنبه 02 تیر 1395 ساعت: 12:46
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب