امام علی(ع)-مدح و ولادت
صحرای حجاز آمده رشك ارم امشب
عالم همه گردیده محیط كرم امشب
تكبیر بگوئید حرم شد حرم امشب
بیش از همه شب گشت حرم محترم امشب
در خانه زده صاحبخانه قدم امشب
بتها همه گشتند به تعظیم خم امشب
در سیزده ماه رجب ماه مبارك
میلاد علی در حرمالله مبارك
این جان جهان است فدا باد جهانش
در قلب رسل چار كتاب است به شأنش
داده است خداوند به هر عصر نشانش
ریزد دُر توحید و نبوّت ز دهانش
پیوسته بود نام محمد به زبانش
ای كعبه در آغوش به بر گیر چو جانش
گلبوسه بزن صورت الله صمد را
تبریك بگو فاطمة بنت اسد را
اركان حرم راست به سر شور ولایت
بتها همه گشتند به توحید هدایت
زمزم به دوصد زمزمه كرده است روایت
كامشب به حرم نور علی گشته عنایت
نوری كه نه مبدأ بود آن را نه نهایت
كز نور الهی كند این نور حكایت
این نور همان است كه پیش از گِل آدم
تابید ز حُسن ازلی در دِل آدم
این نور فروغ بصر آدم و حوّاست
این نور همان راهبر نوح به دریاست
این نور تجلای خدا در دل سیناست
این نور عیان جلوه حق در یَد بیضاست
این نور همان معجزه فیض مسیحاست
این نور خطابی است كه در طور به موساست
این نور فروغی است كه در غیب نهان بود
این نور چراغی است كه در عرش عیان بود
ای بحر تجلای اَزَل، این گهر تواست
ای معجزه صُنع خدا، این اثر تواست
ای روحالامین مرشد تو راهبر تواست
ای بیت، جمال اَحدِ دادگر تواست
ای آدم پاكیزه سرشت این پدر تواست
ای فاطمه بنت اسد این پسر تواست
بر روی دو دست تو یدالله مبارك
دیدار جمال اسدالله مبارك
آغوش گشوده است ز هم بیتالاهش
كعبه، حرم امن خدا شد به پناهش
اركان حرم تشنۀ یك نیم نگاهش
مادر شده محو شرف و عزّت و جاهش
در پاكی و در زهد، خداوند گواهش
پیغمبر اسلام بود چشم به راهش
تا بار دگر روح شریفش به تن آید
بر یاری او حیدر خیبر شكن آید
افتاده نفس در دل خلقت به شماره
از چشم سماوات روان گشته ستاره
مَه خندد و خورشید شده محو نظاره
جبریل به دیوار حرم كرده اشاره
وز شوق گریبان حرم گشته دوپاره
تا جلوه كند روی خداوند دوباره
ای اهل حرم باز حرم محترم آمد
تكبیر بگوئید علی از حرم آمد
این است كه دیدند به هر عصر عیانش
این است كه پیوسته زمانهاست زمانش
این است كه برتر ز مكانهاست مكانش
آیات خدا ریخته از دُرج دهانش
پیوسته بود نام محمد به زبانش
بگرفته به بر خواجۀ لولاك چو جانش
لبهاش گل انداخته از بوسۀ احمد
انگار كه قرآن شده نازل به محمد
این است كه سر تا به قدم جان رسول است
شمشیر خدا، شیر خروشان رسول است
چون خرمن گل زینت دامان رسول است
از كودكی خویش نگهبان رسول است
قدر و نبأ و فاطر و فرقان رسول است
قدرش بشناسید كه قرآن رسول است
قرآن كه ز آغاز به احمد شده نازل
بر قلب وی، از قلب محمد شده نازل
ای بندگی درگه تو روح سیادت
ای مهر تو امضای قبولی عبادت
خوبان جهان را به درت روی ارادت
توحید به توحید تو داده است شهادت
بی دوستی ات خلق نگردیده سعادت
از یمن قدوم تو حرم یافت ولادت
تو شیر خدایی و محمد به تو نازد
و الله قسم خالق سرمد به تو نازد
ما مهر تو با شیر گرفتیم ز مادر
بی مهر تو ما را نبود روح به پیكر
جایی كه بود پای تو بر دوش پیمبر
كس را نبود گفتن مدح تو میسّر
اوصاف تو را گفته خداوند مكرّر
گیرم كه ببارد ز دهان همه گوهر
با هیچ زبان گفتن مدح تو نشاید
میثم چه بگوید چه بخواند چه سراید؟
غلامرضا سازگار