|
اشعار ولادت حضرت امام حسن عسگری(ع) – مجتبی کرمی
میل سفر در سر چرا دارم دوباره
شوق زیارتنامه را دارم دوباره
صحنی پر از خلوت شده فکر و خیالم
انگار میل سامرا دارم دوباره
**
این اشک های روی گونه نازنین اند
وقتی سر خان کریمان می نشین اند
یک قطره بردم باز دریا پس گرفتم
در مکتب شیعه حسن ها اینچنین اند
**
اینکه ،فقیری، را به ما ها هدیه دادی
می ریزد اشک شوق مان غیر ارادی
قنداقه ی نور تو را خیل فرشته
آورده اند از عرش بر دستان هادی
**
وا کن به روی رعیتت حالا دری را
باب زلال گریه های مادری را
بین توسل ها سه شنبه لطف کردی
همواره ایها الزکی العسکری را
**
حاجاتمان را دست پاک تو سپردیم
ما دست خالی از حریم تو نبردیم
یک خواهش اما مانده بین سامرایت
ای کاش فرزندت بیاید تا نمردیم
**
آقا بمیرم من برایت !باز دشمن؟
این غربت صحن تو بد تا کرد با من
وقتی صدای تیر و شلیک است آنجا
بعدش صدای بال کفتر هاست حتما
مجتبی کرمی
کانال تلگرام سایت حرم شاه :
https://telegram.me/harameshah2
تعداد بازديد : 105
سه شنبه 29 دی 1394 ساعت: 13:05
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)