لطفت دوباره حال مرا رو به راه کرد رحمی به حال این دل بی سرپناه کرد این دوریِ مسیر دلم از دل شما دی�

لطفت دوباره حال مرا رو به راه کرد رحمی به حال این دل بی سرپناه کرد این دوریِ مسیر دلم از دل شما دی�

لطفت دوباره حال مرا رو به راه کرد رحمی به حال این دل بی سرپناه کرد این دوریِ مسیر دلم از دل شما دی�

لطفت دوباره حال مرا رو به راه کرد رحمی به حال این دل بی سرپناه کرد این دوریِ مسیر دلم از دل شما دی�

لطفت دوباره حال مرا رو به راه کرد رحمی به حال این دل بی سرپناه کرد این دوریِ مسیر دلم از دل شما دی�
لطفت دوباره حال مرا رو به راه کرد رحمی به حال این دل بی سرپناه کرد این دوریِ مسیر دلم از دل شما دی�
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
لطفت دوباره حال مرا رو به راه کرد رحمی به حال این دل بی سرپناه کرد این دوریِ مسیر دلم از دل شما دی�

لطفت دوباره حال مرا رو به راه کرد

رحمی به حال این دل بی سرپناه کرد

 

این دوریِ مسیر دلم از دل شما

دیدی چطور روز و شبم را تباه کرد؟

 

دنبالِ نفس رفتن من آخرش مرا...

...در دیدگانِ فاطمیت روسیاه کرد

 

از روز اولی که وجود آمدم خدا

من را غلام زاد و تو را پادشاه کرد

 

صاحب زمان شدی تو و رحمت به مادرت

من را اسیر کوی تو با یک نگاه کرد

 

در بین عشق های نهفته در این جهان

هرکس که عاشق تو نشد اشتباه کرد

 

آقا دلم خوش است که حال بد مرا

این روضه های مادرتان رو به راه کرد

 

ضربِ غلاف خصم سبب شد، شبانه روز

مادر درون خانه فقط آه... آه...کرد

 

تنها سپاهِ شیر خدا رفت و بعد از آن

مرد حنین را به خدا بی سپاه کرد

 

بعد از شبی که فاطمه اش را کفن نمود

مولا تمام درد و دلش را به چاه کرد

 شاعر:مهدی علی قاسمی


تعداد بازديد : 130
سه شنبه 19 اسفند 1393 ساعت: 10:47
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف