loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 451 چهارشنبه 10 دی 1393 نظرات (0)

نگاه کن که مرا غربتت کجا انداخت

مرا حوالی بازار سامرا انداخت

گدای شهر شمایم گدای لطف شما

خدا به گردن من منصب گدا انداخت

ز غربت حرمت کل سینه ام زخم است

نگاه کن که غمت روی سینه جا انداخت

مجاوران حریمت تمام ناصبی اند

مرا همین غم عظما به ابتلا انداخت

غم اسیریتان هم شبیه روضه ی شام

عحیب نوکرتان را ز دست و پا انداخت

برای غربتتان شعر کم سروده شده

مرا حکایتتان یاد مجتبی انداخت

مشخص است از این قافیه که آخر یار

ز سامرا دل مارا به کربلا انداخت

اگر چه کاسه به لبهای تو اصابت کرد

ولی به جان لب شاه چوب را انداخت

و روضه ی کفن و غسل و دفن و تشییع ات

مرا به یاد شه و یاد بوریا انداخت

تمام ایل و تبارم فدای روضه ی تو

حسین مهر تو را در دلم خدا انداخت

شاعر : امیرعلوی"پلک تر"

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 61
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 1093
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 13,421
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 92
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 16,822
  • بازدید ماه : 24,149
  • بازدید سال : 398,949
  • بازدید کلی : 22,645,910