عکس زیبای نگارم شبی از قاب افتاد و همان دم دل من از تب و از تاب افتاد خون او تا به زمین ریخت ، معطر شد دشت اعتبار ختن و نافه و عناب افتاد \"این حسی

عکس زیبای نگارم شبی از قاب افتاد و همان دم دل من از تب و از تاب افتاد خون او تا به زمین ریخت ، معطر شد دشت اعتبار ختن و نافه و عناب افتاد \"این حسی

عکس زیبای نگارم شبی از قاب افتاد و همان دم دل من از تب و از تاب افتاد خون او تا به زمین ریخت ، معطر شد دشت اعتبار ختن و نافه و عناب افتاد \"این حسی

عکس زیبای نگارم شبی از قاب افتاد و همان دم دل من از تب و از تاب افتاد خون او تا به زمین ریخت ، معطر شد دشت اعتبار ختن و نافه و عناب افتاد \"این حسی

عکس زیبای نگارم شبی از قاب افتاد و همان دم دل من از تب و از تاب افتاد خون او تا به زمین ریخت ، معطر شد دشت اعتبار ختن و نافه و عناب افتاد \"این حسی
عکس زیبای نگارم شبی از قاب افتاد و همان دم دل من از تب و از تاب افتاد خون او تا به زمین ریخت ، معطر شد دشت اعتبار ختن و نافه و عناب افتاد \"این حسی
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
عکس زیبای نگارم شبی از قاب افتاد و همان دم دل من از تب و از تاب افتاد خون او تا به زمین ریخت ، معطر شد دشت اعتبار ختن و نافه و عناب افتاد "این حسی
عکس زیبای نگارم شبی از قاب افتاد
و همان دم دل من از تب و از تاب افتاد
خون او تا به زمین ریخت ، معطر شد دشت
اعتبار ختن و نافه و عناب افتاد
"این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست"
نامش آمد به زبانم دهنم آب افتاد
بی محل می شود اعراب مسلمانی شان
آن زمانی که نقاب از رخ اعراب افتاد
آتشی در دل نوکر شده برپا وقتی
آتش حرمله در خیمه ی ارباب افتاد
"کاش ای کاش که دریای عطش می فهمید"
کودکی تشنه لب از گریه و از خواب افتاد
یک طرف اوج تلظی ست ولی آبی نیست
ماهی آخر به سر تیزی قلاب افتاد
طرف دیگر این معرکه اربا ارباست
باز انگار علی گوشه ی محراب افتاد
گفت "هل من" به امیدی که معینی برسد
چشمش اما به تن تک تک اصحاب افتاد
سین و یا ، نون، طرفی ، "حا" طرفی دیگر بود
سر ارباب به سرپنجه ی قصاب افتاد

مظاهر کثیری نژاد

 


تعداد بازديد : 83
سه شنبه 04 آذر 1393 ساعت: 8:05
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف