اشعار گودال قتلگاه – علی اکبر لطیفیان آنقدر آه كشيدم بخدا خسته شدم تا به گودال رسيدم بخدا خسته شدم شمر بد ذات بدو ؛ عمه يِ سادات بدو بسكه ام

اشعار گودال قتلگاه – علی اکبر لطیفیان آنقدر آه كشيدم بخدا خسته شدم تا به گودال رسيدم بخدا خسته شدم شمر بد ذات بدو ؛ عمه يِ سادات بدو بسكه ام

اشعار گودال قتلگاه – علی اکبر لطیفیان آنقدر آه كشيدم بخدا خسته شدم تا به گودال رسيدم بخدا خسته شدم شمر بد ذات بدو ؛ عمه يِ سادات بدو بسكه ام

اشعار گودال قتلگاه – علی اکبر لطیفیان آنقدر آه كشيدم بخدا خسته شدم تا به گودال رسيدم بخدا خسته شدم شمر بد ذات بدو ؛ عمه يِ سادات بدو بسكه ام

اشعار گودال قتلگاه – علی اکبر لطیفیان آنقدر آه كشيدم بخدا خسته شدم تا به گودال رسيدم بخدا خسته شدم شمر بد ذات بدو ؛ عمه يِ سادات بدو بسكه ام
اشعار گودال قتلگاه – علی اکبر لطیفیان آنقدر آه كشيدم بخدا خسته شدم تا به گودال رسيدم بخدا خسته شدم شمر بد ذات بدو ؛ عمه يِ سادات بدو بسكه ام
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
اشعار گودال قتلگاه – علی اکبر لطیفیان آنقدر آه كشيدم بخدا خسته شدم تا به گودال رسيدم بخدا خسته شدم شمر بد ذات بدو ؛ عمه يِ سادات بدو بسكه ام

اشعار گودال قتلگاه – علی اکبر لطیفیان
 
آنقدر آه كشيدم بخدا خسته شدم
تا به گودال رسيدم بخدا خسته شدم
 
شمر بد ذات بدو ؛ عمه يِ سادات بدو
بسكه امروز دويدم بخدا خسته شدم...
 
بهتر آن است كه من زود از اينجا بروم
بسكه دشنام شنيدم بخدا خسته شدم...
 
علي اكبر لطيفيان

 


تعداد بازديد : 567
دوشنبه 12 آبان 1393 ساعت: 12:25
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف