یتیم حسن... تو که حرفی نزدی حرف من اما مانده به دلم حسرت گفتن یک بابا مانده نجمه افتاده زمین ؛ خواهرم افتاده زمین فقط این بین عمو هست که تنه�

یتیم حسن... تو که حرفی نزدی حرف من اما مانده به دلم حسرت گفتن یک بابا مانده نجمه افتاده زمین ؛ خواهرم افتاده زمین فقط این بین عمو هست که تنه�

یتیم حسن... تو که حرفی نزدی حرف من اما مانده به دلم حسرت گفتن یک بابا مانده نجمه افتاده زمین ؛ خواهرم افتاده زمین فقط این بین عمو هست که تنه�

یتیم حسن... تو که حرفی نزدی حرف من اما مانده به دلم حسرت گفتن یک بابا مانده نجمه افتاده زمین ؛ خواهرم افتاده زمین فقط این بین عمو هست که تنه�

یتیم حسن... تو که حرفی نزدی حرف من اما مانده به دلم حسرت گفتن یک بابا مانده نجمه افتاده زمین ؛ خواهرم افتاده زمین فقط این بین عمو هست که تنه�
یتیم حسن... تو که حرفی نزدی حرف من اما مانده به دلم حسرت گفتن یک بابا مانده نجمه افتاده زمین ؛ خواهرم افتاده زمین فقط این بین عمو هست که تنه�
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
یتیم حسن... تو که حرفی نزدی حرف من اما مانده به دلم حسرت گفتن یک بابا مانده نجمه افتاده زمین ؛ خواهرم افتاده زمین فقط این بین عمو هست که تنه�

یتیم حسن...

تو که حرفی نزدی حرف من اما مانده

به دلم حسرت گفتن یک بابا مانده

 

نجمه افتاده زمین ؛ خواهرم افتاده زمین

فقط این بین عمو هست که تنها مانده

 

کمرم خورد زمین بعد علی و گفتم

قاسمم هست اگر روز مبادا مانده

 

دیر شد آمدنم قاتل تو طولش داد

حال بر گریه ی من گرم تماشا مانده

 

سیزده مرتبه بر پیرهنت نیزه زدند

همه رفتند از این سینه و زهرا مانده

 

کاش میشد که بگویم به عمو میخندند

نقش یک نعل ولی روی لبت جا مانده

 

دشت پیداست که از این طرف سینه تو

نعل ها با تو چه کردند تنت وا مانده

 

میکشم بر سر دوشم سر و کتفت اما

نیمه ای از بدن توست که اینجا مانده


تعداد بازديد : 101
پنجشنبه 08 آبان 1393 ساعت: 11:30
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف