از همین لحظه به جانم شرری افتاده شور و دلواپسیِ بیشتری افتاده این چه خاکی ست که پا بر روی ان میلرزد این چه شوری ست که بر جان و دل من سر زد این

از همین لحظه به جانم شرری افتاده شور و دلواپسیِ بیشتری افتاده این چه خاکی ست که پا بر روی ان میلرزد این چه شوری ست که بر جان و دل من سر زد این

از همین لحظه به جانم شرری افتاده شور و دلواپسیِ بیشتری افتاده این چه خاکی ست که پا بر روی ان میلرزد این چه شوری ست که بر جان و دل من سر زد این

از همین لحظه به جانم شرری افتاده شور و دلواپسیِ بیشتری افتاده این چه خاکی ست که پا بر روی ان میلرزد این چه شوری ست که بر جان و دل من سر زد این

از همین لحظه به جانم شرری افتاده شور و دلواپسیِ بیشتری افتاده این چه خاکی ست که پا بر روی ان میلرزد این چه شوری ست که بر جان و دل من سر زد این
از همین لحظه به جانم شرری افتاده شور و دلواپسیِ بیشتری افتاده این چه خاکی ست که پا بر روی ان میلرزد این چه شوری ست که بر جان و دل من سر زد این
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
از همین لحظه به جانم شرری افتاده شور و دلواپسیِ بیشتری افتاده این چه خاکی ست که پا بر روی ان میلرزد این چه شوری ست که بر جان و دل من سر زد این

از همین لحظه به جانم شرری افتاده

شور و دلواپسیِ بیشتری افتاده

این چه خاکی ست که پا بر روی ان میلرزد

این چه شوری ست که بر جان و دل من سر زد

این زمینی ست که در خواب خودم میدیدم

هر زمان یاد من افتاد به خود لرزیدم

خواب دیدم که به داغ جگرت میخندند

روی این خاک بلا دست مرا میبندند

از همین لحظه بیا فکر کفن باش حسین

لا اقل فکر من و معجر من باش حسین

بعد تو بر تن هر خیمه شرر می افتد

معجر خواهرت اینجا به خطر می افتد

شاعر: حسن كردي


تعداد بازديد : 236
چهارشنبه 30 مهر 1393 ساعت: 16:10
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف