رفته به اوج فلک لوای اباالفضل
می رسد از هر کران نوای اباالفضل
رفته به اوج فلک لوای ابالفضل
مرغ خیالم پَرَد ز شوق حریمش
کرده دلم عاشقان! هوای اباالفضل
می شود از ساکنان جنت جانان
هر که شود جان او فدای اباالفضل
ساقی لب تشنگان، امید غریبان
داروی درمان ما دوای اباالفضل
مست سبویش تمام عالم و آدم
عاشق جانش بوَد خدای اباالفضل
ماه بنی هاشم است یا بنی آدم؟
ای همه عالم شود فدای اباالفضل
چونکه زمان وفا به عهد بیاید
می رسد آیا کسی به پای اباالفضل؟
کیست که حیرت نکرده زانهمه ایثار
کیست نگرییده در عزای اباالفضل؟
خون جگرم کرده آن دو دست بریده
در به درم کرده ماجرای اباالفضل
اصغر لب تشنه هم به واقعه گویا
ریخته خون از گلو برای اباالفضل
وای ز تنهایی و اسارت زینب
آه ز فریاد « یا اَخای» اباالفضل
کاش بمیرم میان روضه ی عشقش
کاش شود نام من گدای اباالفضل
یار ب یارب! به ناله های رقیه
یارب یارب ! به لاله های اباالفضل
کن نظری تا شود به وقت قیامت
قسمت ما عاشقان لقای ابالفضل
مرتضی اسدالهی
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
درباره ما
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آمار سایت